• فیلم پرواز فونیکس، یک فیلم حادثه‌ای یا یک نظریه‌ی قوی سیاسی 

فیلم پرواز فونیکس، فراتر از یک فیلم حادثه‌ای است. رخدادها و گفت‌وگوهای رد و بدل شده در این فیلم، می‌توانند تمثیلی باشند برای نحوه‌ی حکمرانی کشورها و جان سالم به در بردن آن‌ها و مردمشان، از دنیای طوفان‌زده و پر تلاطم امروز.

  • فرود و یا سقوط اضطراری!

در فیلم “پرواز فونیکس” هواپیما به دلیل برخورد با طوفان، مجبور می‌شود با از دست دادن بخش‌هایی از هواپیما، در وسط یک بیایان و ریگزار وسیع فرود بیاید.

  • آن‌ها که جان سالم به در برده‌اند:

چند نفر از سرنشینان و کاپیتان هواپیما زنده می‌مانند. بازماندگان به دنبال مقصر می‌گردند. هر کسی تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد. تا جایی که تسلیم شرایط پیش آمده شده و از هواپیمای زمین‌گیر شده خارج می‌شوند تا ببینند آیا می‌توانند راهی برای نجات بیابند.

  • من می‌توانم شما را نجات دهم!

سرنشینان از خستگی، ترس، تشنگی و گرسنگی به جان هم می‌افتند. در میان این اوضاع بحرانی یک نفر می‌گوید که من می‌توانم شما را از اینجا نجات دهم. سرنشینان می‌پرسند چگونه؟ و او جواب می‌دهد که این مدل هواپیما دو سُکّان دارد و هنوز یک سُکّان سالم است و از دو موتوری که داشته، هنوز یک موتور دیگرش باقیمانده است. ما می‌توانیم با باقیمانده‌ی این هواپیمای قدیمی، یک هواپیمای جدید درست کرده و خودمان را نجات دهیم.

  • به امتحانش می‌ارزد!

برخی از سرنشینان او را مسخره می‌کنند. برخی دیگر هم می‌گویند به امتحانش می‌ارزد و از این‌که اینجا بمانیم و از تشنگی و گرسنگی بمیریم و به جان هم بیفتیم بهتر است.

  • صبر می‌کنیم تا ما را پیدا کنند!

کاپیتان که نظرش یک‌جورهایی از همه مهم‌تر است می‌گوید این کار غیر ممکن است. از کاپیتان می‌پرسند پس چه کار کنیم؟ و در کمال تعجب او جواب می‌دهد؛ صبر می‌کنیم تا ما را پیدا کنند!

  • در سخت‌ترین شرایط ممکن نیز باید امیدوار بود!

بهترین بخش از فیلم پرواز فونیکس، همان دیالوگی است که بالاخره در طی آن کاپیتان مجاب می‌شود که بازسازی هواپیما را بپذیرد. و این پذیرش، می‌شود آغاز همدلی و شروعی برای ساخت هواپیمایی جدید، پروازی دوباره و نجات.

  • و بالاخره نجات!

آن‌ها موفق می‌شوند با همدلی و تلاش بی‌وقفه هواپیمای جدید را ساخته و خودشان را از آن بیابان و مخاطراتش نجات دهند.

  • مقایسه پرواز انقلاب ۵۷ با مضمون فیلم پرواز فونیکس!

ما سوار بر هواپیمایی هستیم که در طول تاریخ بارها دچار طوفان‌های مهیبی شده و بارها نیز سقوط کرده است. به همین دلیل هم سرنشینان این هواپیما در اکثر اوقات مضطرب و هراسناک هستند تا امیدوار.

سال ۵۷ آخرین باری بود که این هواپیما سقوط کرد. کاپیتانی که در سال ۵۷ مسئولیت پرواز را به عهده گرفت گفت ما صبر نمی‌کنیم تا دیگران بیایند ما را پیدا کنند. ما کاری به دیگران نداریم. ما خودمان باید خودمان را پیدا کنیم. ما می‌توانیم این هواپیما را با توان داخلی خودمان سرپا کرده و به آن مقصد مطلوبی که می‌خواهیم برسیم.

کاپیتان هنوز سکّان هواپیما را به عهده نگرفته بود و پرواز انقلاب ۵۷ هنوز اوج نگرفته بود که بین برخی از سرنشینان و کادرپروازی‌اش، اختلاف و درگیری پیش آمد و صدمات زیادی به هواپیما وارد آمد.

پرواز انقلاب ۵۷ هنوز از داخل دچار تشویش و به‌هم ریختگی بود که از بیرون نیز دچار طوفان‌های شدیدی شد. طوفان‌هایی که تنها از یک جهت خاص و مشخص نمی‌وزیدند. طوفان‌هایی بودند که بی‌محابا و بی‌وقفه، از شرق و غرب و شمال و جنوب به پرواز شماره‌ی ۵۷ فشار وارد می‌آوردند تا با شرایط نامساعد داخل هواپیما دست‌به‌دست هم داده و آن‌را به سقوط وادارند. امّا کاپیتان به پشتوانه‌ی باورهای الهی و ایمان قلبی‌اش و به کمک همّت و اراده‌ی پولادین و ایثارگری‌های سرنشینان از جان گذشته‌اش و تلاش‌های شبانه‌روزی کادرپروازی فداکارش توانست پرواز انقلاب ۵۷ را از یازده سال طوفان شدید و مداوم نجات دهد.

هواپیما در آرامش نسبی بود که قلب کاپیتان هواپیما، از حرکت ایستاد و سکّان هواپیما را یکی از شاگردان زبده‌ی همان کاپیتان که جزو مجربترین و فداکارترین افراد کادر پروازی هواپیما نیز به حساب می‌آمد، برعهده گرفت. امروز ۳۴ سال است کاپیتان دوم مسئولیت پرواز انقلاب ۵۷ را به عهده دارد.

سرنشینان هواپیما نقش تعیین‌کننده‌ای در شرایط هواپیما و میزان اوج و فرودهایش داشته و دارند. چراکه کادرپروازی هواپیما، هر چهار سال یکبار، توسط خودشان و از بین خودشان انتخاب می‌شوند. هر بار که کادر پروازی دلسوزتر و تلاشگر‌تری انتخاب شده‌اند، هواپیما بیشتر اوج گرفته، پرواز نیز با آرامش بیشتری ادامه یافته و سرنشنینان نیز امنیت بیشتری را احساس کرده‌اند و هر بار که کادر پروازی نالایق‌تری انتخاب شده‌اند که جز به منافع خودشان و دوستانشان، به کس دیگری فکر نمی‌کرده‌اند، هواپیما از اوج افتاده و با سلب اعتماد و اطمینان سرنشینان از شرایط هواپیما، ادامه‌ی پرواز با تهدید روبه‌رو شده است.

در این ۳۴ سال نیز تشویش‌ها و طوفان‌های عجیب و پیچیده‌‌ی زیادی این هواپیما را تهدید کرده‌اند. تعدادی از سرنشینان هواپیما از این که امکانات و منابع داخل هواپیما، از سوی کادر پروازی، به صورت عادلانه بین آن‌ها تقسیم نشده است، به شدت ناراضی هستند و نارضایتی‌های گاه و بیگاهشان پرواز ۵۷ را دچار مشکل کرده است و می‌کند.

برخی از سرنشینان، دلخوش به وعده‌های پوچ فرصت‌طلبانی که سودای تصاحب هواپیما و منابع و امکاناتش را دارند، به بهانه‌های مختلف و حتی بدون توجه به این‌که خود داخل هواپیما نشسته‌اند، با حرف‌ها و اقدامات نسنجیده‌شان، سودای توقف پرواز انقلاب ۵۷ و حتی سقوط هواپیما را در سر می‌پرورانند.

خیلی از سرنشینان و حتی کادر پروازی، طولانی شدن و به مقصد نرسیدنِ پرواز انقلاب ۵۷، تکان‌های شدید هواپیما و شرایط سخت پرواز را تاب نیاوردند و به هر طریقی که توانستند، به هواپیماهای دیگر مهاجرت کردند. و خیلی از سرنشینان دیگر نیز بنا به همین دلایل و یا دلایلی مشابه، بی‌صبرانه به دنبال مهاجرت به هواپیماهای دیگر هستند.

تعداد دیگری از سرنشینان با این‌که در این هواپیما دچار ناملایمات زیادی شده‌اند و می‌شوند، همچنان به مهارت و کاردرستی کاپیتان هواپیما باور دارند و سخت امیدوارند که طبق وعده‌های کاپیتان، با صبر، همدلی و تلاش و کوشش، بتوان پرواز انقلاب ۵۷ را به مقصد رساند.

کاپیتان کنونی همیشه به سرنشینان هواپیما توصیه کرده و می‌کند که برای بهترشدن شرایط پرواز و زودتر و راحت‌تر رسیدن به مقصد نهایی، در انتخاب کادر پروازی دقت کنید. کسانی را انتخاب کنید که با مسیر و مقصد پرواز انقلاب ۵۷ به خوبی آشنا و به درستی این مسیر و مقصد، ایمان و باور واقعی داشته باشند. کسانی را انتخاب کنید که برای هواپیما و سرنشینان آن، با تمام وجود دل بسوزانند.

کاپیتان کنونی می‌گوید حتی اگر مرا هم قبول ندارید اشکالی ندارد، به خاطر حفظ سلامت و امنیت هواپیما و بهبود شرایط پرواز هم که شده است در انتخابات شرکت کنید و بهترین‌ها را انتخاب کنید.

  • پیشنهاد می‌کنم یادداشت‌های زیر را هم بخوانید:

یک قیام اخلاقی یا یک انقلاب چپرچُلاغی!!!

هنوز و همچنان: ایستاده در طوفان!

  • حُسن ختام: به نقل از کتاب “چشم به راه: مبانی و کارکردهای انتظار” نوشته‌ی “ابراهیم شفیعی سروستانی”

در پانزده خرداد ۱۳۴۲، حرکتی در کشور آغاز شد که مبدأ تحولی شگرف در زندگی اجتماعی فرهنگی مردم مسلمان ایران بود و پس از پانزده سال، به مهم‌ترین تحول اجتماعی سیاسی قرن بیستم تبدیل شد. آنچه این حرکت را تا این اندازه تحول‌ساز و اثرگذار کرد، رهبری رادمردی بود که با پشتوانه‌ای عظیم و غنی از فرهنگ و معارف اسلام ناب محمدی در ورای همه جریان‌های فکری حاکم بر کشور، به هدایت این حکومت پرداخت.

بی‌تردید، باید گفت که سرزمین دلاورپرور ایران در تمامی دوران حیات خود، رهبری به این عظمت که هم بتواند با تسخیر قلوب مردم، مهم‌ترین تحول معنوی را در کشور ایجاد کند و هم با اقتدار تمام، کشور را در توفان سهمگین توطئه، تجاوز و خیانت، به بهترین شکل، راهبری و هدایت کند، به خود ندیده است. امروز با گذشت سه [چند] دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند شناخت خطوط اصلی حرکت حضرت امام خمینی (ره) و مبانی فکری ایشان است. توجه به آن اصول و مبانی می‌تواند انقلاب اسلامی را در صراط مستقیم حفظ کند و آن را از آسیب‌ها در امان بدارد.

  • پیشنهاد:
در صورت تمایل به صفحه‌‎ام در سایت ویرگول نیز سر بزنید. در آنجا یادداشت‌های زیادی در انتظار نگاه‌ها و نقدهای تاثیرگذار شما هستند. با تشکر از حضور و همراهی شما.

دسته بندی شده در: