مقدمه:
نویسندگان بد میمیرند و با مرگشان نوشتههایشان نیز به مرور زمان و در کمترین فاصلهای از مرگ خودشان، جان میدهند و نویسندگان خوب و صاحب اندیشهی پاک و زلال، میمیرند ولی با مرگشان نوشتههایشان تازه جان دوباره مییابند و تا قیام قیامت به اهلش جان میبخشند.
بدیعالزمان فروزانفر و عباس اقبال آشتیانی، هرکدام به اندازهی یک کتابخانه کتاب و رساله دارند. امّا متاسفانه غوطه خوردن در لابلای فضای مجازی و سمتوسوی رسانهها در معرفی کتابهایی خاص، به ما فرصت سر زدن به آثار امثال این دو بزرگوار را نمیدهد.
تا چند روز پیش حتی نمیدانستم که این دو بزرگوار در کنار بارگاه حضرت عبدالعظیم آرمیدهاند.

-
هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ روزی است که مصدق برای اولین بار به عنوان نخستوزیر شناخته شد. دکتر محمد مصدق به عنوان نمایندهای پرسابقه در مجلس شورای ملی و در رأس جبهه ملی مطرح بود. او در دوره چهاردهم، درباره ملیشدن نفت، سخنرانیهای متعددی کرد و با تصویب پیشنهاد او، از دادن امتیاز جدید نفت به شوروی جلوگیری شد. مصدق که ریاست کمیسیون نفت را بر عهده داشت و وجاهت ملی او هم در اوج مبارزات ملیشدن نفت درخور توجه بود، با نزدیکی به آیتالله کاشانی وجهه مذهبی نیز به خود گرفت؛ بنابراین پیشنهاد قبول نخستوزیری او مورد استقبال نمایندگان قرار گرفت و او بلافاصله مأمور تشکیل کابینه شد.
.
-
کودتای ۲۸ مرداد، یا عملیات آژاکس، کودتایی بود که در سال ۱۳۳۲ش توسط عوامل خارجی علیه دولت مصدق اجرا شد و با سقوط دولت مصدق، حکومت ایران به سلطنت پادشاهی تبدیل گردید. این کودتا یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین حوادث سياسی تاریخ معاصر ایران و سرمنشاء بسياری از حوادث تلخ تاريخی اين سرزمين به شمار میآید. کارشناسان، چرخش و انتقال قدرت صورتگرفته در این کودتا را، نمونهای ديگر از تلاش استعمار خارجی به مدد استبداد داخلی برای محروم ساختن ملت و کشور ايران از سه مولفه الهام گرفته از آموزههای دينی يعنی، استقلال، آزادی و کرامت انسانی میدانند. این کودتا یکی از نقاط چرخش و انتقال قدرت، از یک دولت ملی به یک دولت دستنشانده خارجی است. به اعتراف تاریخ، به وضوح میتوان دخالت آمریکا و دست داشتن این کشور را در این کودتا مشاهده کرد. این کودتا، حکومت دکتر مصدق را برانداخت و رژیم دیکتاتوری را جایگزین آن نموده و همه فعالیتهای سیاسی جامعه را سرکوب کرد.
-
انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم (۶ بهمن سال ۱۳۴۱ش)، رفراندمی بود که توسط محمدرضا شاه پهلوی به بهانه ایجاد اصلاحاتی با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، در شش بهمن سال ۱۳۴۱ هجری شمسی برگزار شد و آنرا انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام نهاد. اساس انقلاب سفید، اصلاحاتی در شش اصل بود. این همهپرسی که از طرف آمریکا و توسط محمدرضا شاه در ایران برگزار شد با مخالفت شدید علما و امام خمینی روبرو گردید و امام طی سخنرانی و اعلامیهای مردم را از اشکالات این طرح آگاه نمود و این حرکت امام آغازی برای مبارزه با حکومت پهلوی شد.
.
-
انقلاب اسلامی ایران، قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی، از مراجع تقلید شیعه که موجب سقوط نظام پادشاهی و ایجاد نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ش برابر با ۱۹۷۹م شد. آغاز این حرکت با اعتراضات امام خمینی و دیگر علمای دینی به رفتارهای خلاف دین دستگاه حکومتی از سال ۱۳۴۱ش آغاز شد. در عاشورای سال ۱۳۴۲ش امام خمینی در مدرسه علمیه فیضیه قم سخنرانی کرد و در پی اعتراضات تند به حکومت بازداشت شد. این واقعه موجب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش و حرکتهای اعتراضی مردم و درگیری با مأموران حکومتی در برخی از شهرهای ایران شد و در نتیجه کشتار برخی معترضان گردید. اعتراض مجدد امام خمینی به لایحه کاپیتولاسیون باعث دستگیری دوباره وی در سیزده آبان ۱۳۴۳ش و تبعیدش به ترکیه و پس از آن نجف گردید. مبارزات انقلابیون در خفا ادامه یافت تا این که درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی در آبانماه ۱۳۵۶ش باعث علنی شدن دوباره مخالفتهای مردم با نظام سلطنتی شد.
.
-
فساد همهچیز مملکت، بدون تردید غلوّ شده و غیرمنصفانه است ولی به هر حال کمتر دستگاهی را میتوان یافت که از فساد تهی باشد.
.
-
سیر سریع مردم به سمت انحطاط و زوال را آیا میتوان با قاطعیت رد یا تایید کرد؟ وضعیت به گونهای است که در رد و تایید این جمله، میتوان سند آورد ولی نظر شخصی بنده تایید نسبی این حرف است.
.
بدبختانه وضع چنان شده و بههمپیوستگی امور اجتماعی و اداری چنین نتیجه داده است که از بام تا شام هیچ کاری در این مملکت صورت نمیگیرد مگر آنکه جنبه شر و فساد در آن غالب باشد و فاعلین و عاملین آن خواهی نخواهی مرتکب شرارت و عمل خلاف شوند. از گدای کوچه گرفته تا وزیر وزارتخانه همه روزی هزار دروغ تحویل یکدیگر میدهند و از کاسب و تاجر بازار تا مدعیان هدایت افکار و خدمت به جامعه کسی نیست که غیر از طراری و بریدن کیسهی مردم با فریفتن ایشان به قصد تسکین آتش شهوت مال دوستی یا جاه طلبی قصد و غرضی دیگر داشته باشد.
.
-
اکنون از بام تا شام کار صورت میگیرد ولی اینکه این کارها چقدر در مسیر حل مشکلات مملکت هستند و چقدر در مسیر مشکلآفرینی بیشتر، جای بحث و بررسی دارد.
.
-
الان وضعیت دروغ در کشور ما چگونه است؟ آیا در حال حاضر وزرا و مسئولین جز حرف راست تحویل مردم نمیدهند؟
.
-
کاسب و تاجر بازار تا مدعیان هدایت افکار و خدمت به جامعه امروز ایران خیلی بیشتر از آن روز به دنبال فریفتن مردم و تسکین آتش شهوت مالدوستی یا جاهطلبیشان هستند. با ابزارهای جدیدتر و متنوعتر به ارمغان آورده شده از طریق پیشرفت علم و تکنولوژی. البته پر واضح است که استفاده از کلمهی “همه” بههیچوجه صحیح نبوده و نیست. نه آن روز و نه امروز!
.
-
الان چه؟ آیا الان خبری از انواع و اقسام فساد در صفحات روزنامهها نیست؟
.
-
هنوز هم غالب مردم این سوالات را در ذهن میپرورانند و یا از همدیگر میپرسند و بر سر پاسخهای مختلف، بحث و مجادله و کمتر گفتوگو میکنند و یا به پاسخی صحیح و قطعی میرسند.
.
-
این حرف هنوز هم کاملاً صحیح است ولی چند نفر از مردم حاضرند سطحی بودن خودشان و حکمیتهایشان را بپذیرند؟ و آیا با وجود پیشرفت گسترده در زمینهی اسباب توزیع و انتشار اخبار و اطلاعات، مردم امروز از مردم آن روز در رویارویی با مسائل عمیقتر هستند؟
-
در اینجا بدون تردید پروندهی سفیدتری نسبت به آن روز داریم. ولی همچنان در اقتصاد و امور اجتماعی و تربیتی و فرهنگی، پا در هوا هستیم! چرا؟ از یک قرنی که ایشان میگویند که ۷۵ سال دیگر نیز سپری شده است چرا ما هنوز توفیق زیادی در این زمینهها کسب نکردهایم؟!
-
آیا قوم ایرانی هنوز هم میتواند ادعا کند که کم و بیش مستقل مانده است؟
-
ابتدا کمی فکر کنید که ایشان به چه چیز پرمایهتری میخواهد اشاره کند و بعد به سراغ پاسخ ایشان بروید.
-
حکومت پهلوی به دلخواه دشمنان خارجی ایران اداره میشد و بخش زیادی از مشکلاتش از همین مسئله ناشی میشد و حکومت امروز ما رو به روی دشمنان خارجیاش ایستاده است و زیر بار نسخههای آنها نمیرود و به همین دلیل هر روز با تحریمها و تنبیههای بیشتری رو به رو میشود. چگونه است که ما با هر دو ریکرد از زمین تا آسمان متفاوت، از مشکلات واحدی رنج میبریم؟
.
بدبختانه همین ظاهر دروغی است که عده زیادی از مردم را به اشتباه انداخته و برای ایشان مبنای قیاسات سطحی و حکمیتهای غیر منطقی شده است. بر خلاف تصور عمومی جزء اعظم ملت ایران به خصوص آنها که از پایتخت و بلاد بزرگ دورند و گرد دستگاه فاسد حکومت و ادارهکنندگان آن نمیگردند پاک و بیعیباند و اگر هم بر اثر فساد و غرض هیأت حاکمه جاهل و بیخبر و در راه بردن مصالح عمومی مملکت بلا اثر ماندهاند اگر این عوارض و موانع زایل شود همه گونه امید به آینده ایشان میرود و میتوان هر بنای صالحی را بر آن اساس محکم استوار ساخت.
.
- جالب است کسی مثل عباس اقبال آشتیانی که معاصر حکومت پهلوی پدر و مقداری پسر بوده است، از ظاهر دروغین حکومت پهلوی میگوید و حالا امروز افرادی میآیند و آن ظاهر دروغین را یک جور رنگ و لعاب میدهند که آدم حسرت میخورد که چرا در آن عصر زندگی نمیکرده است!
.
-
نویسنده میگوید تنها در صورتی امید به آیندهی مردم پاک و استوار کردن یک بنای صالح میرود که حکومت از دست یک مشت قليل مردم نالایق شیاد و معدودی کارگردانان مغرض و مدعی، خارج شود. از آن روز تا امروز کارگردانان زیادی آمدهاند و رفتهاند. آیا الان هم میتوان با قاطعیت گفت که بخش اعظم مردم ایران، پاک و بیعیب هستند؟ الان این بخش از مردم ایران را چگونه باید به آینده امیدوار کرد؟ باید زلف آیندهشان را به چه چیزی گره زد؟ آن آینده کی به حال پیوند میخورد؟
-
هنوز هم مردم دارند چوب بیلیاقتی اولیای امور را میخورند.
-
جای شکرش باقیست!
-
این سوال هم هنوز به قوت خود باقی است!
-
خُب این اتّفاق در انقلاب ۵۷ افتاد و در این ۴۴ سال مردم با حضور در انتخاباتهای مختلف تعیینکننده سرنوشت خودشان بودهاند.
.
-
این بند نیازمند یک تحقیق مفصل جامعهشناسی است. تحقیقی که باید توامان از طریق حوزه و دانشگاه صورت پذیرد.
.
-
تشکیلات کشوری را نمیدانم ولی تشکیلات لشکری از بعد از انقلاب تاکنون، بارها ثابت کردهاند که جزو باغیرتترین و جانفداترینها هستند و به هیچ وجه قابل مقایسه با تشکیلات لشکری سرسپردهی حکومت پهلوی پدر و پسر نیستند.
.
-
نویسنده دارد مردم را دعوت به یک انقلاب در احوال اخلاقی و اجتماعی ایران میکند. یعنی او باور دارد که مقدمهی وقوع یک انقلاب در عرصههای دیگر، انقلاب در احوال اخلاقی و اجتماعی مردم ایران است.
.
-
البته هیات حاکمهی زمان نویسنده با هیات حاکمهی اکنون بسیار متفاوت است. و باید هم متفاوت باشد. ما انقلاب کردیم که از شرّ همچون هیات حاکمهای خلاص شویم. ولی هیات حاکمهی انقلاب هم متاسفانه هنوز نتوانسته است آنطور که انتظار میرود جلوی خیانت، دزدی و تعدی بایستد و مردم ما هنوز از این بابت در رنج هستند.
.
دزد و خائن و وطنفروش وقتی جرأت دزدی و خیانت و وطنفروشی در خود میبیند و در ارتکاب این اعمال بر جسارت و تجری خود میافزاید که در مقابل رادع و مانعی نبیند و از مجازات و نفرت عمومی بیم نداشته باشد. اگر مردم ده نفر دزد و خائن و وطنفروش را به سختی به مجازات برسانند و به این طریق سرنوشت ایشان را عبرة للناظرين قرار دهند دیگر کمتر کسی جرأت می کند به این قبیل اعمال دست بزند و از جاده سلامت و استقامت منحرف شود.
.
-
این بند بعد از ۷۵ سال هنوز هم مثل همان روز صحیح و پابرجا است. الان این به سختی مجازات کردن و عبرة للناظرين قرار دادن را ما از قوهی قضائیه و حکومت انتظار داریم.
.
-
در حال حاضر ما کاملاً برعکس عمل میکنیم. اگر کسی توی دوست و فامیل، دستش به دم گاوی بند شده باشد، بیشتر تحویلش میگیریم!
.
-
در اینجا نویسنده دارد میگوید که به بهانهی عرفان و سیر و سلوک و اهل ذوق و حال شدن نباید با زشتی و پلیدی و فساد و کجی کنار آمد.
.
-
هنوز هم اگر جای سخنی مانده باشد تنها به همین بخش از مردم میتوان زد و توقع اثر داشت.
.
-
در انقلاب ۵۷ این دعوت عملی شد. ولی دزدی و خیانت همچنان وجود دارد و عرض اندام میکند.
.
-
بعد از انقلاب ۵۷ هم خیلیهای که تفکرشان نسبت به قبل از انقلاب کوچکترین تغییری نکرده بود، در قالب لباسها متنوع و ظاهرهای مختلف، در هیات حاکمهی انقلاب رخنه کردند و حتی تا همین امروز هم در حال کارشکنی و ضربه زدن به انقلاب هستند. هنوز هم کسانی هستند تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا به قول نویسنده و ظرفای قدیم «صنعت فراموش نشود».
-
هنوز هم امثال این آقایان موفق به میشوند با روشهای مختلف که به عقل جن هم قد نمیدهد به مسئولیت میرسند. خوشمان بیاید و نیاید ما مردم فراموشکاری هستیم. کسانی که پدرمان را درآوردهاند، با لباس جدیدتر و با حرفهای جذابتر دوباره بر سر کار آمده و دگربار پدرمان را در میآورند!
-
چقدر کلیدواژه در این جملات نهفته است: از بدبختی هنوز هم اکثر کارگردانان ما از همان طبقه و طایفهاند و تا این طبقه و طایفه بر روی کار و صاحب نفوذ و اختیارند هیچ گونه امیدی به نجات و سعادت ایران نیست.
-
مردم صالح و مصلحتخواه اخلاقاً قیام کنند. یعنی هیچوقت امیدی به قیام اخلاقی مردم ناصالح نبوده است.
.
-
انقلاب ملّی هم که کردیم. به خیالمان آن طایفه را هم به کلی برانداختیم. مگر آن طایفه برانداختنی هستند؟ مگر در طول تاریخ هیچ طایفهای به طور کامل برانداخته شده است که آن طایفه بشود؟
.
-
مردم با ابراز نفرت و انزجار و طعن و لعن و قطع جميع علایق و ابراز طغیان و عصیان نسبت به ایشان، هم مقدمهی انقلاب را فراهم کردند وهم موخرهاش را. ولی چرا نتیجه چیزی که میخواستیم از آب در نیامد؟
.
یک پاسخ
خدا قوت آقای محسنی، استفاده بردم.