برای بستن، ESC را بفشارید

یا دسته بندی های محبوب ما را بررسی کنید...
1 دقیقه زمان مطالعه
0

امروز در لابلای کاغذهای قدیمی، به کاغذی برخورد کردم که مرا به یاد اتّفاقات غزّه و مصیبت‌هایی که این روزها گریبانگیر مردمش است، انداخت. دلنوشته‌ای کوتاه در این‌باره نوشتم تا بلکه در روز قیامت، کمتر شرمنده و روسیاه باشم.

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

نویسنده‌ی این یادداشت، نه بعنوان یک کارشناس، بلکه به عنوان شهروند معمولی، نه در مقام قضاوت، بلکه در مقام تردید، بیم آن دارد که آقای رئیسی را به عمد با مترو به کرج برده باشند تا متوجه آن وضعیت ورودی زشت و اسفناکِ شهر کرج نشود. و البته تردیدی ندارم که آقای رئیسی را حتی از نزدیکی اسلام‌آباد (همان خرابه‌ای که اسمش را اسلام‌آباد گذاشته‌اند!) رد نکرده‌اند تا متوجه خیلی از چیزهایی که باید بشود، نشود. چیزهایی مانند نقش مسئولان، فرماندارها، استاندارها و شهرداران بی‌کفایت پی‌درپی، بر روی یک شهر بزرگ.

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

به والله یک معلّم ناجور، خطرش از بمب اتم برای این ممکلت به مراتب بیشتر است. چرا که یک معلّم ناجور تاثیر مخربی بر روی نسلی که به عنوان دانش آموز در کلاس او نشسته است می‌گذارد که دیگر به آسانی قابل ترمیم نیست. اگر دینش را خراب کند، این دین دیگر قابل ترمیم نیست. اگر فکرش را خراب کند، این فکر دیگر قابل ترمیم نیست. اگر هویتش را زیر سوال ببرد، این هویت دیگر قابل ترمیم نیست.

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

آیات و قوانین قرآنی زیادی هستند که ثابت می‌کنند: محمد آقاهایی که چکمه‌ی زرد می‌پوشند، در هر کسوت و مقامی که باشند، بالاخره یک روز باید قرض‌هایشان را پس دهند و به وعده‌های دروغشان عمل کنند!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

این روزها اگر از فشار تناقض‌هایی که می‌بینیم دق نکنیم، هنر کرده‌ایم. کار فرهنگی هر روز سخت‌تر می‌شود. حالا از هر دو طرف باید حرف بشنویم. هم از آن طرفی که با دزدی، فساد، فحشا، اباحه‌گری، عشوه‌گری و بی‌غیرتی دارد جامعه را به بیراهه می‌برد و هم از آن طرف خنثی، منفعل و بی‌طرفی که تا می‌خواهی از این چیزها بنویسی می‌گوید ماتش کُن، تارش کُن! خدا خودت رحم کن به پروردگار!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

بخش‌هایی زیبا از رساله‌ی “مباحثه‌ی شب و روز” نوشته‌ی خواجه عبدالله انصاری که خواندن آن می‌تواند روح و جان شما را جلا داده و شما را جزو شیفتگان معنویت شب قرار دهد.

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
2

بیایید قبول کنیم که همین پیچ و مهره‌ها، واشرها و فنرهای به ظاهر کوچکِ افتاده در کف کوچه و خیابان‌ها نشان می‌دهد که ما به سندروم ناشناخته‌ی دیگری به نام سندروم شُل‌کاری مبتلا هستیم. شُل‌کاری در تولید خودروهای با کیفیتی که جان سرنشینانش به آن‌ها وابسته است. شُل‌کاری در ساخت خیابان‌های استاندارد و بدون چاله و چوله. شُل‌کاری در سرویس دوره‌ای وسائل نقلیه‌. شُل‌کاری در تعمیر خوردوهایی که به دست مکانیک‌ها سپرده می‌شوند. شُل‌کاری در هزار و یک موضوع کوچک و بزرگ فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… دیگر که یا صدایش درآمده است و یا دیر یا زود در خواهد آمد!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

زیر گنبد دودآلود! یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، یک عالمه آدم زپرتی دیگر هم بودند که از خود خدا، بیشتر ادعای خدایی می‌کردند! یکی هم بود که اسمش دکتر جیمز بود. دکتر جیمز به غدد مقعدی سگ‌ها خیلی علاقه داشت. برای همین کلّی درس خواند و درس خواند تا این‌که بتواند تا روزی که زنده است، به غدد مقعدی سگ‌ها، دسترسی کافی داشته باشد… !

ادامه خواندن