برای بستن، ESC را بفشارید

یا دسته بندی های محبوب ما را بررسی کنید...

خودشناسی

16   مقاله
16
1 دقیقه زمان مطالعه
0

بیایید فرض کنیم که جهنم با آن همه ترسناکی و وحشتناکی‌اش، آتشی به اندازه‌ی آتش یک چوب کبریت داشته باشد. مگر نه این است که آتش یک چوب کبریت هم برای سوزاندن یک جنگل کافی است؟ مگر نه این است که ما حتی آتش یک چوب کبریت را هم نمی‌توانیم تاب بیاوریم، پس چرا این‌قدر به گناه اصرار می‌ورزیم؟ بیایید گستاخانه و دور از جان، مانند یک کافرِ محتاط(!) تصوّر کنیم که تمام آیات قرآن و روایاتی که در وصف جهنم آمده است، به اندازه‌ی آتش یک چوب کبریت درست هستند. آیا از همان میزان صحت نیز نباید ترسید؟ پس ما را چه شده است که این روزها حتی به اندازه‌ی آتش همان یک چوب کبریت هم از جهنم نمی‌هراسیم؟!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

با خودم می‌گویم دیگر زمانه، زمانه‌ی حاتم طائی نیست، کسی هم مانند ائمه و معصومین علیه‌السلام، بخشنده نیست، پتر خباز هم که فقط یک قصه است! و ناگهان به واسطه‌ی مطالعه‌ی یک کتاب، با نامسلمان از من مسلمان‌تری(!) آشنا می‌شوم که تمام ثروت خود را بخشیده و باز هم احساس کرده کم است. برای همین رفته یکی از کلیه‌هایش را هم بخشیده و گفته است: اگر کلیه‌ام را اهدا نمی‌کردم، معنی‌اش این بود که زندگی‌ام را مهم‌تر از زندگی ۴۰۰۰ نفر غریبه می‌دانستم!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
1

ترجیح شما برای فراموشی چیست؟ استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی؟ دیدن فیلم و یا شنیدن موسیقی؟ خرید و فروش سکه و طلا و ارز؟ خواندن کتاب؟ لاس‌زدن با جنس مخالف؟ به راه انداختن جنگ و کُشتار؟ ساخت و فروش اسلحه؟ و یا دوشیدن پستان یک بُز و چیدن چند شاخه گل رُز؟! زورتان به کدام فراموشی می‌رسد؟! کدام فراموشی را مناسب امکانات، پُست و مقام و  حال و احوال خود می‌دانید؟

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
1

هر چه که بشکند از ارزش آن کم می‌شود ولی دل که بشکند، تازه قیمت پیدا می‌کند. دل، هر چه شکسته‌تر، با ارزش‌تر. یک انسان صاحبدل، دل شکسته‌اش را با تمام ذخایر طلا و ارزش دنیا، عوض نمی‌کند. چرا که او می‌داند که دل شکسته‌اش، چقدر به محبوب و معشوقش نزدیک است. بیهوده نیست که استخوان آدم اگر بشکند، ترمیم می‌یابد. ولی دل شکسته، هرگز مرمّت نمی‌یابد. استخوان، پیوستگی را دوست دارد و دل، شکستگی را!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
2

یک گفت‌وگوی خیالی بین یک قاضی و متهم، کمی از تجربه‌ی کاری خودم و بخشی از کتاب «شفای زندگی» نوشته‌ی خانم «لوئیز ال.هی» را برای شما می‌آورم. لوئیز ال.هی، تنها یکی از هزاران نویسنده‌ای است که سعی می‌کند به ما یاد بدهد: با تلقین کردن‌های الکی سر خودمان را شیره بمالیم، تا تمام کارهایمان درست شود و بتوانیم طعم شیرین موفقیت را بچشیم!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
5

گاهی یک آدم همیشه مست حرف حسابی را می‌گوید که صد انسان عاقل نمی‌توانند بگویند! گاهی یک آدم همیشه مست به معرفت و بصیرتی دست پیدا می‌کند که صد دانشمند آکادمی نوبل نمی‌توانند به آن دست پیدا کنند! گاهی معرفت و هستی، آن‌ور مستی ولو از نوع غیرمجاز و کریه آن خوابیده است تا این‌که در کتاب‌های دانشگاهی که عقلا و دانشمندان نوشته‌اند. و اینکه: در میکده علمیست که در مدرسه‌ها نیست!

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0

بخش‌هایی زیبا از رساله‌ی “مباحثه‌ی شب و روز” نوشته‌ی خواجه عبدالله انصاری که خواندن آن می‌تواند روح و جان شما را جلا داده و شما را جزو شیفتگان معنویت شب قرار دهد.

ادامه خواندن