• شعری که بارها شنیده‌اید:

آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم احساس سوختن به تماشا نمی‌شود.

  • ضرب‌المثلی که بارها شنیده‌اید:

تا با کفش‌های کسی راه نرفتی، راه رفتن او را قضاوت نکن.

  • فیلمی از آخرالزمان در غزه:

  • تصویری از سیل اخیر سیستان و بلوچستان:

تصویری از زمین‌لرزه‌ی بم در ۱۳۸۲:

  • تصویری از سوال خانمی که دوست‌پسرش… :

  • تصویری از طرح سوال خانمی دیگر که دوست‌پسرش سابق او… :

  • خانمی که ازدواج کرده ولی هنوز در رویای دوست‌پسرش است… !

  • خاطره‌ای از زمان جنگ که اولین بار درباره‌اش می‌نویسم:

پدرم رفته بود یزد. مادرم در خانه مانده و من و برادرِ دو سال از خودم بزرگتر و خواهرِ دو سال از خودم کوچکترم. پنج‌شنبه است. من از مدرسه بر می‌گردم. زنگ خانه را می‌زنم. هیچ‌کسی خانه نیست. حاجی‌خانم پیرزن همسایه‌مان می‌گوید: «مادرت به همراه خواهرت، با اتوبوس از جلوی مسجد رفته‌اند امامزاده حسن، سر مزار شهدا. برو جلوی مسجد صاحب‌الزمان، منتظر باش، الان دیگر باید برگردند.» برادرم را به خاطر ندارم کجا بود ولی حدس می‌زنم که آن‌ روز خانه‌ی یکی از همسایه‌هایمان بود. غمگین و ناراحت می‌روم جلوی مسجد. همین‌جور منتظر هستم که اتوبوس بیاید و مادر و خواهرم را بیاورد. یک‌دفعه جلوی مسجد بلوا می‌شود. از دهان این و آن می‌شنوم که امامزاده حسن را بمباران کرده‌اند. دلهره می‌گیرم. بغض می‌کنم. و به وسعت تمام ناامیدهای جهان، ناامید می‌شوم. شب فرا می‌رسد. هنوز هیچ اتوبوسی نیامده است. جلوی مسجد شلوغ است. و من با کیف مدرسه منتظر هستم. بالاخره اتوبوس می‌آید. مادرم و خواهرم زنده هستند. خواهرم می‌گوید که داداش هواپیماها داشتند گونی می‌ریختند روی سر ما. خواهرم با چشمان کودکانه‌اش بمب‌ها را با گونی‌‌های کنفی برنج اشتباه گرفته بود. مادرم تعریف کرد که مردم دنبال قبر خالی می‌گشتند تا در آن قایم شوند… . این خاطره و چند خاطره‌ی نگفته‌ی دیگر از آن روزها را هنوز وقتی به خاطر می‌آورم، بغضم می‌ترکد. وقتی درباره‌ی اختلال پانیک که درگیر آن هستم تحقیق می‌کردم به این نتیجه رسیدم که رویدادهای کودکی در این اختلال تاثیر داشته‌اند.

  • دست‌انداز بنال! چه می‌خواهی بگویی؟!

می‌خواهم بگویم: ای خانواده‌های شهداء!، ای مردم جنگ‌زده‌!، ای مردم سیل‌زده‌!، ای مردم زلزله‌زده!، ای دختران هتک حرمت‌شده!، ای گرسنگان!، ای تشنگان!، ای بی‌خانمان‌ها!، ای کارتن‌خواب‌ها!، ای پسران و دختران جوانی که دوست دارید ازدواج کنید و سر و سامان بگیرید ولی نمی‌توانید!، ای آن‌ها که دارید شرمنده‌ی خانواده‌تان می‌شوید!، ای در راه‌ماندگان!، ای واماندگان!، ای یتیمان!، ای بینوایان!، ای…!، ای هر کسی به جز خودم! اگر روزی به شما گفتم که درکتان می‌کنم، در پاسخ به این حرفم، با صدایی بلند و محکم بگویید: «تو غلط کردی و هفت جدّ و آبادت!»

  • تا وقتی برایت اتفاق بیفتد!

دو ترانه به این نام داریم که هر دو را دو خواننده‌ی زن آمریکایی خوانده‌اند. یکی از آن‌‌ها را خانم “لیدی گاگا” برای یک فیلم مستند به نام «شکارگاه (۲۰۱۵)» — که در آن به آزار جنسی در پردیس دانشگاه‌های ایالات متحده می‌پردازد — نوشته و خوانده است.

ترانه در مورد هر نوع باخت در زندگی است. ولی روی در دو سکانس از این فیلم قرار گرفت تا درد تعرض جنسی را بهتر به مخاطب نشان دهد. گیفی که می‌بینید مربوط با این فیلم است.

  • متن آهنگ Till It Happens To You از Lady-Gaga :

You tell me it gets better, it gets better in time

تو به من می‌گویی که بهتر می‌شود، به مرور زمان بهتر می‌شود

You say I’ll pull myself together, pull it together, you’ll be fine

تو گفتی که خودم را جمع و جور می‌کنم. به خودت سر سامان بده ، تو خوب خواهی شد

?Tell me, what the hell do you know? What do you know

به من بگو لعنتی چه می‌دانی، تو چه می‌دانی؟

?Tell me how the hell could you know? How could you know

به من بگو از کجا می‌توانی بفهمی؟ چطور توانستی بدانی؟

‘Til It happens to you, you don’t know how it feels, how it feels

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده ، نمی‌دانی من چه احساسی دارم، چه احساسی دارم

‘Til it happens to you, you won’t know, it won’t be real

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده، تو نمی‌دانی، این نمی‌تواند واقعی باشد

No, it won’t be real, won’t know how it feels

نه نمی‌تواند واقعیت داشته باشد، نمی‌دانی چه حسی دارد

You tell me hold your head up, hold your head up and be strong

تو به من می‌گویی که سرت را بالا نگهدار، سرت را بالا نگهدار و قوی باش

Cause when you fall you gotta get up, you gotta get up and move on

چون وقتی شکست می‌خوری باید دوباره بلند شوی؛ باید بلند شوی و ادامه بدهی

?Tell me how the hell could you talk, how could you talk

بگو چطوری می‌توانی حرف بزنی؟ چطوری می‌توانی حرف بزنی؟

Cause until you walk where I walk, this is no joke

چون تا جایی که تو همراه با من قدم برداری، این شوخی به نظر نمی‌آید

‘Til It happens to you, you don’t know how it feels, how it feels

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده ، نمی‌دانی من چه احساسی دارم، چه احساسی دارم

‘Til it happens to you, you won’t know, it won’t be real

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده، تو نمی‌دانی، این نمی‌تواند واقعی باشد

(?How could you know)

چطور متوجه شدی؟

No it won’t be real

نه این واقعیت ندارد

(?How could you know)

چطور متوجه شدی؟

Won’t know how I feel

نمی‌توانی بفهمی چه حسی دارد

‘Til your world burns and crashes

تا دنیای شما بسوزد و خراب شود

‘Til you’re at the end, the end of your rope

تا زمانی که به انتهای طناب خودتان برسید

‘Til you’re standing in my shoes

تا وقتی که در کفش‌های من بایستی

I don’t wanna hear a thing from you, from you, from you

من نمی‌خواهم چیزی از تو، از تو، از تو بشنوم

Cause you don’t know

بخاطر این‌که نمی‌دانی

‘Til It happens to you, you don’t know how it feels, how it feels

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده ، نمی‌دانی من چه احساسی دارم، چه احساسی دارم

‘Til it happens to you, you won’t know, it won’t be real

تا وقتی برای تو اتفاق نیفتاده، تو نمی‌دانی، این نمی‌تواند واقعی باشد

(?How could you know)

چطور متوجه شدی؟

No it won’t be real

نه این واقعیت ندارد

(?How could you know)

چطور متوجه شدی؟

Won’t know how it feels

نمی‌توانی بفهمی چه حسی دارد

Til it happens you

تا وقتی که برای تو اتفاق بیفتد

Happens to you

برای تو اتفاق بیفتد

Happens to you

برای تو اتفاق بیفتد

Happens to you

برای تو اتفاق بیفتد

Happens to you

برای تو اتفاق بیفتد

Happens to you

برای تو اتفاق بیفتد

(?How could you know)

چطور متوجه شدی؟

Til it happens you

تا وقتی که برای تو اتفاق بیفتد

You won’t know how I feel

نمی‌دانی من چه احساسی دارم

 

بخشی از متن آهنگ Until It Happens To You از Sasha Sloan :

You can have a friend get their heart broke

تو می‌توانی دوستی داشته باشی که قلب او شکسته شود

And you can be there when they need it the most, but

و می‌توانی کنار آن‌ها باشی وقتی که به تو نیاز دارند، اما

won’t be the one falling off the deep end

شما کسی نخواهید بود که به اعماق زمین سقوط می‌کند

You can have a friend lose somebody close

تو می‌توانی دوستی داشته باشی که یکی از نزدیکان خود را از دست بدهد

And you can be there when they need it the most, but

و شما می‌توانید زمانی که آن‌ها بیشترین نیاز را دارند آنجا باشید، اما

You won’t be the one having trouble sleeping

شما کسی نخواهید بود که مشکل خواب دارد

Somebody loses their somebody every day

هر روز، یک نفر، کسی را از دست می‌دهد

But you’ll never really know what it’s like

ولی تو هیچ وقت نخواهی فهمید که چگونه است

‘Til you wakе up to some real bad news

تا وقتی که با یک خبر بد واقعی از خواب بلند شوی

You’ll nеver really know how it feels

تو هیچ وقت نمی‌فهمی که واقعاً چه احساسی دارد

‘Til it happens to you

تا وقتی که برای خودت اتفاق بیفتد

No, you’ll never really know what it’s like

نه، تو هیچ وقت نخواهی فهمید که چگونه است

Even if you think you do

حتی اگه فکر کنی که می‌دانی چگونه است

You’ll never really know how it feels

تو هیچ وقت نمی‌فهمی که واقعاً چه احساسی دارد

‘Til it happens to you

تا وقتی که برای خودت اتفاق بیفتد
You can say you’re sorry a million ties

تو می‌توانی میلیون بار بگویی که متاسفی

But even if you try, try to sympathize

ولی اگه می‌خواهی تلاش کنی، تلاش کن همدردی کنی

You won’t be the one picking up the pieces

تو کسی نخواهی بود که تکّه‌ها را جمع می‌کند

You can do your best, call ’em every night

می‌توانی بهترین تلاش خودت را بکنی، هر شب به آن‌ها زنگ بزنی
Listen to ’em say, say they’re alright

به حرف‌های آنها گوش دهید، می‌گویند که خوب هستند

But you know there’s a chance they don’t really mean it

ولی می‌دانی که احتمال دارد که آن‌ها راستش را نگویند

Somebody loses their somebody every day

هر روز، یک نفر، کسی را از دست می‌دهد

But you’ll never really know what it’s like

ولی تو هیچ وقت نخواهی فهمید که چگونه است

‘Til you wakе up to some real bad news

تا وقتی که با یک خبر بد واقعی از خواب بلند شوی

You’ll nеver really know how it feels

تو هیچ وقت نمی‌فهمی که واقعاً چه احساسی دارد

‘Til it happens to you

تا وقتی که برای خودت اتفاق بیفتد

No, you’ll never really know what it’s like

نه، هیچ‌وقت نخواهی فهمید که چگونه است

Even if you think you do

حتی اگه فکر می‌کنی که می‌دانی چگونه است

You’ll nеver really know how it feels

تو هیچ وقت نمی‌فهمی که واقعاً چه احساسی دارد

‘Til it happens to you

تا وقتی که برای خودت اتفاق بیفتد

  • حُسن ختام: