- لطف کنید قبل از مطالعهی این یادداشت، دو مطلب زیر را بخوانید:
دو: مطلب «میخواهم، میخواهم، باز هم… ، هنوز هم… ، دوباره… !» که در صفحهی ویرگولم منتشر کردم.
- تکنیک فوریت:
تکنیک فوریت، یکی از همان تکنیکهایی است که خیلی از سایتهای فروش کالا و خدمات، با استفاده از آن ما را گول میزنند تا کالا و خدماتی که نیاز نداریم را بخریم. یکی از همان تکنیکهایی است که با استفاده از آن ما را در مذاکرات تحت فشار قرار میدهند تا به خواستههایشان برسند. یادگیری این تکنیک، از یک سو به ما کمک میکند تا دیگران نتوانند برای رسیدن به خواستههایشان، به راحتی ما را تحت فشار قرار دهند و از سوی دیگر به ما کمک میکند تا راحتتر بتوانیم به خواستههای خودمان (که امیدوارم خواستههای خوب و خداپسندانه باشند، نه خواستههای بد و شیطانپسندانه) برسیم.
- چند مثال واقعی:
چند ماه پیش به پدرم زنگ زدند و گفتند که باید یک کارت مربوط به بیمهتان صادر کنیم که کلّی به دردتان میخورد. اگر میخواهید از مزایای این کارت برخوردار شوید، باید همین الان پول را به این شماره حساب واریز کنید. پدر سادهی بنده هم که اینقدر موجودی نقدی نداشت و نمیدانست چی به چی است، شماره کارت طرف را میگیرد و به خواهرم میگوید سریع یک میلیون و نیم از حساب خودت به این شماره کارت واریز کن. نشان به آن نشان که هیچ کارتی در میان نبود. پدر بنده با همان قیدِ فوریت از سوی فرد ترسیده بود و دست و پایش را گم کرده بود.
شما وارد سایت دیجیکالا میشوید. میروید سراغ شگفتانگیزها، در آنجا زمانی تعیین کردهاند که تا آن زمان میتوانید کالایی را با مثلاً پنجاه درصد تخفیف بخرید. در حالیکه اگر آن زمان هم بگذرد اتفاق خاصی نخواهد افتاد و آن کالا باز هم با همان قیمت و با تعیین مهلتی دیگر در همان بخش شگفتانگیزها به فروش میرسد. ترفند دیگر این است که میگویند فقط یک عدد در انبار مانده است. شما برای امتحان همان یک عدد را بخرید و بعد ببینید آیا با عدم موجودی مواجه میشوید یا خیر. معمولاً باز هم آن کالا موجود است.
میخواهند شما را مجاب کنند که در یک باشگاه یا یک کلاس آموزشی مجازی ثبت نام کنید. برای اینکه هولتان کنند میگویند فقط دو نفر دیگر ظرفیت داریم. در حالیکه هنوز دو نفر هم ثبت نام نکردهاند و این الفاظ، تنها ترفندی است برای اینکه شما با خودتان بگویید این فرصت دارد از دستم میرود. در حالیکه اگر صبور باشید کلاسی بهتر، با استادی ماهرتر و قیمتی ارزانتر پیدا خواهید کرد.
بنگاه املاک میخواهد خانهای را به شما بفروشد. برای اینکه شما را هول کند و سریع آن خانه را معامله کنید، مشاور املاک به شما میگوید از من میشنوی بخر. دلار و طلا دارد اوج میگیرد و قیمت این خانه تا دو ماه دیگر، دو برابر خواهد شد.
- در کتاب «ترفندهای کنترل ذهن و غلبه بر آن با شناخت رموز روانشناسی تاریک» ترجمه و تالیف: «دکتر سارا اعتمادی»، دربارهی این تکنیک چنین آمده است:
این تکنیک یکی از رایجترین مواردی است که در بازاریابی و مذاکرات استفاده میشود. در چنین مواردی قربانی تحتفشار قرار میگیرد تا تصمیمات شتابزده بگیرد بدون اینکه به او فرصت کافی برای فکر کردن داده شود و در مواردی میتواند همراه با ایجاد تنش برای به دست آوردن کنترل بر قربانی باشد. هدف کنترلگر این است که دفاع قربانی را بشکند طوری که تسلیم خواستههای او شود.
ایجاد احساس فوریت یکی دیگر از موارد مؤثر در کنترل ذهن به نفع شماست. ایجاد شرایط اضطراری یا تأکید بر حساس بودن زمان در موقعیتی خاص، در کسانی که مایلید آنها را تحت تأثیر قرار دهید یا ترغیب کنید، یک واکنش احساسی ایجاد میکند. لازم است یک مهلت مشخص (Deadline) ایجاد شود. ولی این موضوع که نمیتوان مدت طولانی منتظر ماند و وقت زیادی برای از دست دادن وجود ندارد، باید قطعاً احساس شود تا بتوانید افراد را هر چه سریعتر به سمت تصمیمگیری سوق دهید و بدینترتیب بهتر میتوانید فرد را متقاعد کنید.
هر چقدر فوریت بیشتری وجود داشته باشد مقاومت افراد کمتر خواهد شد و وقت زیادی برای فکر کردن نخواهند داشت و میترسند از این که زمان و فرصت طلایی را از دست دهند. هر چه اطلاعات بیشتری راجعبه ایده یا هدفتان به افراد داده شود، احتمال بیشتری دارد که به شما اجازه دهند به جای آنها فکر کنید و بدینترتیب اعتماد آنها را به دست خواهید آورد. لذا هر چقدر موضوع فوریتر و اضطراریتر باشد، افراد زمان کمتری برای پرسیدن سؤالات دلسردکننده یا تغییر عقایدشان خواهند داشت.
پافشاری و پایداری در تصمیم، جنبه اصلی تکنیکهای کنترل ذهن برای دستیابی به خواستههای شماست. با تکرار مداوم آنچه میخواهید، ثابتقدم بودن در ایدهها و افکار، توضیح دقیق در مورد چیزی که باید اتفاق بیفتد، اینکه زمان دقیق آن کی باید باشد و به چه دلیل؛ در کنار ایجاد حساسیت نسبت به زمان محدود افراد باید برای تصمیمگیری تحتفشار قرار گیرند. کمی سختگیر بودن برای به دست آوردن خواستههای خود از زندگی هیچ مشکلی ندارد.
- گزیدهای سودمند از مقالهی «یازده راه آسان برای ایجاد فوریت در فروش_ استراتژی موثر» برای اینکه بخوانید و از این پس کمتر به اقدامات احساسی و ضربالعجلی بیهوده تن بدهید.
- Limited Time Offers : اجرای پیشنهادات با زمان محدود، برای ایجاد احساس فوریت.
- Scarcity or Limited Supply : تاکید بر کمبود، برای ایجاد احساس فوریت .
- Flash Sales : ارائهی تخفیفهای قابلتوجه یا معاملات انحصاری برای مدت کوتاه .
- Using Urgency in Copy : استفاده از نسخه قانع کنندهای با استفاده از کلمات و عبارت خاص که بر فوریت تاکید کند.
- Countdown Timers : تایمرهای شمارش معکوس برای ایجاد یک نمایش بصری که مشتری را به فوریت وادار کند.
- Exclusive Offers : ارائهی پیشنهادات انحصاری به گروه خاصی از مشتریان. مانند سرویش دیجیپی در دیجیکالا.
- Urgent Language : زبان فوری، با برجسته کردن مزایای اقدام سریع و عواقب بالقوه انفعال، مشتری را به اقدام فوری وامیدارند.
- Bonus or Incentive : ارائهی پاداشها یا مشوقهای اضافی برای مشتریانی که در یک بازهی زمانی خاص خرید کنند برای ایجاد احساس فوریت.
- Personalized Offers : پیشنهادات شخصی: تطبیق پیشنهادات به مشتریان بر اساس خریدهای قبلی آنها می تواند احساس فوریت شخصی ایجاد کند.
- Fear of Price Increase : ترس از افزایش قیمت: با اطلاعرسانی احتمال افزایش قیمت در آینده، کسب و کارها برای مشتریان اضطرار ایجاد کنند.
- Social Proof : اثبات اجتماعی: کسبوکارها اعتماد و اعتبار را با برجستهکردن موفقیتها و لذتهای مشتریان قبلی که اقدام سریع انجام دادهاند، افزایش دهند.
- حُسن ختام: به نقل از کتاب «هرچه کمتر، بهتر میخوانیم» نوشتهی «جاشوا بکر»
شش ماه پس از کشف مینیمالیسم، به تاریخ تولدم در 11 دسامبر نزدیک شده بودم. همسرم از من پرسید که برای هدیۀ تولد چه میخواهم و من نمیدانستم چه پاسخی بدهم. بعد از اینکه ماهها وقت صرف کرده بودیم تا وسایل اضافی و غیرضروری را از خانه خود خارج کنیم، آخرین چیزی که میخواستم آوردن وسایل اضافی به خانهمان بود.
چطور میتوانستم یک کراوات بخواهم، در حالی که دوازده کراوات خود را بهتازگی بخشیده بودم، یا یک ساعت مچی دیگر، آن هم وقتی که از شر سه ساعت مچی خلاص شده بودم؟
در یک عصر سرد هنگام بازگشت به خانه الهامی به ذهنم آمد. هنگام عبور از یک مرکز خرید بزرگ نزدیک محلهمان، بنر بنفشرنگی را دیدم که قبلاً آن جا نبود. روی آن نوشته شده بود: «مرکز تناسباندام سیاره بهزودی در این مکان افتتاح خواهد شد! با پرداخت فقط 10 دلار در ماه به ما ملحق شوید.»
اکنون دقیقاً میدانستم برای تولدم چه هدیهای میخواهم. عضویت در یک باشگاه ورزشی. این هدیه نهتنها وسیلۀ جدیدی به خانۀ ما اضافه نمیکرد، بلکه برای نخستین بار وقت، انگیزه و وضعیت مالی کافی در اختیار داشتم تا فرم دادن بدن خود را در اولویت قرار دهم.
در تاریخ 12 دسامبر در ورزشگاه ثبتنام کردم و بهطور منظم به بدنسازی پرداختم و تا به امروز از مزایای این عادت جدید بهرهمند شدهام. در مورد من، مینیمالیسم علاوه بر اینکه باعث شد برنامههایم را سبک و ساده کنم، نحوۀ رفتار من با بدنم را تغییر داد. به حداقل رساندن داراییهایم بهعنوان دروازهای برای هدفمندی زمینههای دیگر عمل کرد.