• ژاپنی‌های خلاق!

کافی است عبارت “ژاپنی‌های خلاق” را گوگل کنید تا کلّی صفحه با این موضوع برای شما آورده شود. در این میان ژاپن به این مشهور است که می‌تواند از هر چیزی برق تولید کند. مثلاً تولید برق از پوشک بزرگسال!

  • خلاقیت‌ تولید سلبریتی از آدمخوار!

مدیون هستید اگر فکر کنید که خلاقیت ژاپن فقط به تولید برق از هر کوفت و زهرماری ختم می‌شود و یا این خلاقیت‌ها منحصر به حوزه‌ی تولید کالا و ارائه خدمات است. خیر! ژاپنی‌ها خلاقیت‌های دیگری هم دارند که شما کمتر از آن‌ خبر دارید. مثل خلاقیت ابراز عشق با خوردن معشوق و یا خلاقیت تولید یک ستاره‌ی رسانه‌ای و یا یک سلبریتی از یک آدمخوار!

  • زود، تند، سریع، حرف عجیبی که زدی را ثابت کن!

  • ایسی ساگاوا که بود و چه کرد؟

ایسی ساگاوا در ۱۱ ژوئن سال ۱۹۸۱ و هنگامی‌‌که دانشجوی دانشگاه سوربن بود، یک دختر هلندی به نام «رنه هارتولت» را برای شام به آپارتمانش دعوت کرد. ساگاوا با آمدن رنه به آپارتمانش، او را با شلیک گلوله به قتل رساند و پس از تجاوز به این دانشجوی هلندی، او را قطعه قطعه کرد و بخشی از آن‌ها را خورد. این در حالی بود که ساگاوا از هر مرحله جنایت هولناک خود، عکاسی کرده بود.

  • خلاقیت ابراز عشق با خوردن معشوق

ایسی ساگاوا به‌هنگام تلاش برای پنهان کردن اعضای باقی‌مانده جسد این زن جوان توسط پلیس فرانسه شناسایی و بازداشت شد. ساگاوا پس از بازداشت اعتراف کرد: «خوردن این دختر ابراز عشق بود. من می‌خواستم وجود شخصی را که دوستش دارم در درون خودم احساس کنم.» دنیای عجیبی شده است! هیچ بعید نیست بعدها رژیم صهیونیستی هم ادعا کند که برای ابراز عشق، سرزمین فلسطین و مردم آن را بلعیده است!

  • آدم سالم که با خوردن دختر مردم، عشق خود را ابراز نمی‌کند!

او پس از ۲ سال بازداشت، بیمار روانی تشخیص داده شد و زمینه بازگشتش به ژاپن فراهم شد. در نهایت ساگاوا تا اوت سال ۱۹۸۵ در زندانی در ژاپن زندانی بود.
خروج این مرد ژاپنی از فرانسه، خشم خانواده قربانی و بسیاری از مردم را برانگیخت. خانواده مقتول سوگند خوردند که افکار عمومی ژاپن را تحت فشار قرار دهند تا «قاتل هرگز آزاد نشود.»

  • الان دیگر وقت خلاقیت تولید سلبریتی و تهیه‌ی خوراک رسانه‌ای خوشمزه از یک آدمخوار است!

ساگاوا که به یک ستاره رسانه‌ای تبدیل شده بود، خبرنگاران بسیاری را در آپارتمان خود در حومه توکیو پذیرفت. او در تلویزیون ژاپن حضور یافت و چندین کتاب پرفروش مانند «آدمخوار» یا «دوست دارم خورده شوم» منتشر کرد. او همچنین با منتشر کردن یک مانگا، جنایت خود را به تصویر کشید.

  • صفحه‌ای تار شده از کتاب فاخر(!) ایسی ساگاوا!

  • بالاخره نویسندگان، فیلمسازان و هنرمندان هم باید یک لقمه نون بخورند!

اقدام ساگاوا در قتل دختر هلندی در پاریس که افکار عمومی را شوکه کرده بود، الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان، فیلمسازان و دیگر هنرمندان شد.

  • وای بر ما و فرزندانمان اگر ساده باشیم!

آن زمانی‌که وقتی فرزندتان یک کتاب به دست می‌گرفت و یا با گوشی‌اش کتابی می‌خواند و شما با خیال راحت می‌گفتید خدا را شکر فرزندم کتابخوان است و دارد کتاب می‌خواند، گذشت! هنگامی‌که فرزندتان یک کارتون تماشا می‌کرد و شما با خیال راحت می‌گفتید خدا را شکر فرزندم دارد کارتون می‌بیند، گذشت!

  • چرا آن زمان گذشت؟

ماجرای ایسی ساگاوای آدمخوار را که هنوز به خاطر دارید؟ یادتان است که گفتم این آدم موبه‌موی کارهای چندش‌آوری که کرده است را در قالب کتاب‌های “مانگا” منتشر کرده است؟ بد نیست بدانید که این‌جور کتاب‌ها (بیشتر در ژانر ترسناکشان) در ایران هم چاپ می‌شوند و طرفداران پر و پا قرصی هم دارند. به عنوان مثال مجموعه مانگای “غول توکیو” مورد توجه خیلی از نوجوانان ایرانی است.

  • کمی درباره‌ی کتاب مانگای غول توکیو:

کتاب « مجموعه مانگا : Tokyo ghoul » یک مجموعه مانگای فانتزی تاریک ژاپنی است که توسط سوی ایشیدا نوشته و تصویر شده است. داستان در دنیایی می‌گذرد که در آن گونه‌های شرور معروف به غول‌ها، موجوداتی که شبیه افراد عادی به نظر می‌رسند اما تنها با خوردن گوشت انسان می‌توانند زنده بمانند، در میان جمعیت انسان‌ها به صورت مخفیانه زندگی می‌کنند. و ماهیت واقعی خود را پنهان می‌کنند تا از تعقیب مقامات فرار کنند. غول‌ها دارای قدرت‌هایی از جمله قدرت افزایش یافته و توانایی‌های بازسازی هستند – یک غول معمولی ۴ تا ۷ برابر بیشتر از یک انسان عادی انرژی جنبشی در عضلات خود تولید می‌کند. آن‌ها همچنین چندین برابر سلول‌های RC دارند، سلولی که مانند خون جریان دارد و می‌تواند فورا جامد شود. پوست غول در برابر سلاح‌های سوراخ‌کننده معمولی مقاوم است و حداقل یک اندام شکارچی خاص به نام کاگون دارد که می‌تواند آن را به‌عنوان یک سلاح در حین مبارزه ظاهر کرده و از آن استفاده کند. یکی دیگر از ویژگی‌های متمایز غول‌ها این است که وقتی هیجان زده یا گرسنه هستند، رنگ صلبیه آنها در هر دو چشم سیاه و عنبیه آنها قرمز می‌شود.

  • آیا “مانگا” فقط کتاب دارد؟

خیر “مانگا” ها به صورت انیمیشن نیز ساخته و خوراک فرهنگی فرزندان من و شما می‌شوند. به عنوان مثال سریال همان “مانگا”ی غول توکیو، ساخته شده و در ایران هم ترجمه و دوبله شده است.

داستان سریال “غول توکیو”، دربارهٔ پسری ۱۸ ساله به نام کن کانکی است که با دختری به نام ریزه که هر دو همسن هستند و در خواندن کتاب با یکدیگر تفاهم دارند، در کافه‌ای که معمولاً به آنجا می‌رود آشنا می‌شود. کانکی غافل از اینکه ریزه یک غول (موجودات مرموزی شبیه به انسان که در پی شکار و خوردن گوشت انسان‌ها هستند) است مورد حمله او قرار می‌گیرد، اما در پی ناباوری کانکی جان سالم بدر می‌برد و به شدت مجروح می‌شود. پس از انتقال کانکی به بیمارستان، از آن غول بر روی او پیوند اعضا انجام می‌گیرد. پس از به هوش آمدن، کانکی در می‌یابد که خود او نیز تبدیل به یک نیمه‌انسان/نیمه‌غول شده و در دنیایی که دیگر انسان‌ها در بالاترین زنجیره غذایی قرار ندارند گرفتار می‌شود. در واقع تنها ماده غذایی که غول‌ها می‌توانند از آن تغذیه کنند گوشت انسان است و خوراک انسان‌ها برای آن‌ها به شدت زننده و غیرقابل تحمل است. غول‌ها در صورت مصرف غذای انسان در شرایط اضطراری بیمار می‌شوند. تنها ماده خوراکی مشترک بین غول‌ها و انسان‌ها قهوه است.
در ادامه کانکی به استخدام در کافی‌شاپ مذکور با نام آنتیکو در می‌آید، و تلاش می‌کند جایی در میان دنیای غول‌ها پیدا کرده و بتواند صلحی میان غول‌ها و انسان‌ها و درک متقابلی پدید آورد. اما در میان راه فشارها، شکست‌ها و شکنجه‌ها او را به اهدافی دیگر می‌کشاند.

محض نمونه: می‌توانید قسمت اول از فصل اول این مانگا را البته با سانسور، از آپارات تماشا کنید، اما یادتان باشد که فرزند شما به راحتی می‌تواند به نسخه‌ی بدون سانسور این مانگاها هم دست پیدا کند. هر چند سانسورشده‌اش هم به شدّت چندش است.

  • القصه:

این‌ها را گفتم که بگویم در عصر خطرناکی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها به طرز ترسناکی قدرتمند شده‌اند. آن‌ها به راحتی می‌توانند جای قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم را عوض کنند. و در این میان اگر ما به خوراک فرهنگی فرزندانمان دقت نکنیم خدا می‌داند چه آینده‌ی پرابهامی در انتظار آن‌ها و کشورمان خواهد بود. و ساده هستیم اگر فکر کنیم که فرزندان ما با چهار تا کتاب و انیمیشن قرار نیست از راه به در شوند. این‌ها تاثیر خودشان را بر ناخودآگاه فررندان ما خواهند گذاشت. رسانه‌ها یقه‌ی ما و فرزندامان را گرفته‌اند و به هر سویی که تشخیص بدهند، می‌کشانند. بدون این‌که هیچ کشیده‌‌شدنی، احساس کنیم، داریم کشیده می‌شویم و پی‌درپی کشیده می‌خوربم! بله دوستان: وقتی ما خوابیم دشمن بیدار است!

  • یادداشت‌های مرتبط:

کُزاز فرهنگی!

آزادی و هپروت! (شاید طنز)

هویجِ پنسکشوال (همه‌جنس‌گرا)!

چه خبر از سایز سینه‌ی “نامی”؟! ?

بیایید به زندگی در آلودگی عادت نکنیم!

پارادوکس عجیب اسپری تاخیری در عصر شتاب!

سایت‌های صیغه‌یابی و همسریابی یا شهر نوهای مجازی؟!

توزیع عادلانه‌ی اینترنت و ابتذال؛ توزیع ناعادلانه‌ی امکانات!

بازار پُر رونق فروش عروسک‌های سکسی در جمهوری اسلامی ایران!

چند دقیقه حال و حول: به قیمت یک عمر دست و پنجه نرم کردن با بچه‌غول!

دانشجویان کلاس درس آن گرگ‌بالان‌دیده‌ی هفت‌خط غربزده‌ای که استاد دانشگاه جنگل شرقی بود!

  • پیشنهاد:

به صفحه‌ی ویرگول بنده و مخصوصاً انتشارات هنگِ منگ و لنگِ فرهنگ که پُر است از این سوژها و سوتی‌های فرهنگی، سر بزنید.

  • حُسن ختام: چند خط تکان‌دهنده از کتاب “بررسی تحول‌های اقتصادی، سیاسی نسل دهه ۹۰- جلد ۲” مصاحبه با نسل دهه‌ی ۹۰: کاری از دکتر”مرتضی منطقی”