شرح ماجرای عجیب دفع توطئه‌‌‌ای که به احتمال زیاد توهّم نبود!

• مقدمه:

• سه ایمیل مشکوک دریافت کردم و سه پاسخ مشکوک ارسال کردم!

• پس این شما و این هم عین ایمیل‌هایی که دریافت و ارسال کردم:

• ایمیل دریافتی اول:

• نام ارسال‌کننده ایمیل:

• آدرس ایمیل ارسال‌کننده:

• آدرس ایمیل دریافت‌کننده که خودم باشم:

• متن ایمیل اول:

عسلم علیکم

به نام خدا

سلام می کنم بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا اجازه دهید خودم را به شما معرفی کنم، من مسلمان هستم و نام من خانم صبا صالح از ایرلند است، با مرحوم مهندس ازدواج کرده ام. مسعود حسن که قبل از بازنشستگی در سال 2012 در شرکت نفت در ساحل عاج کار می کرد.

وی در سال 2017 پس از یک عمل جراحی عروق قلب درگذشت. ما سالها بدون بچه ازدواج کردیم. من اکنون بسیار بیمار هستم، پس از انجام معاینات پزشکی، دکترم به من گفت که به دلیل مشکل سرطان (سرطان اهرم و سکته مغزی) پنج ماه آینده دوام نمی‌آورم. زمانی که مرحوم شوهرم زنده بود مبلغ 11 میلیون و 600 هزار دلار را به یکی از مؤسسات مالی اینجا در پایتخت ابیجان برای نگهداری واریز کرد. در حال حاضر این پول هنوز در خزانه شرکت مالی است. با اطلاع از وضعیت خود تصمیم گرفتم این پول را به فردی، برادر یا خواهری بسپارم که از این پول به روشی که در اینجا دستور می دهم استفاده کند.

من می خواهم که شما از این پول مطابق میل مرحوم من استفاده کنید. من این تصمیم را گرفتم زیرا فرزندی ندارم که این پول را به ارث ببرد و نمی‌خواهم این پول در راه غیر خدایی مصرف شود.

به همین دلیل است که تصمیم می‌گیرم این پول را به شما تحویل دهم. من از مرگ نمی ترسم از این رو می دانم به کجا می روم. از شما می خواهم که به خاطر جراحی سرطان آینده من همیشه در نمازهای روزانه خود به یاد من باشید. لطفاً به من اطمینان دهید که همانطور که در اینجا گفته ام مطابق با آن عمل خواهید کرد. امیدوارم پاسخ فوری شما را دریافت کنم.

با توجه به وضعیت فعلی سلامتی، پزشک به من هشدار داد که از دریافت و یا تماس گرفتن خودداری کنم.

از شما می خواهم که 20 درصد از کل پول را برای استفاده شخصی خود بردارید، در حالی که 80 درصد پول به خانه خیریه ساخت یتیم خانه و تبلیغ بشارت پیامبر اکرم (ص) و تلاش برای مسجد الله و کمک کمتر می شود. ممتاز چون یتیم بزرگ شدم و می دانم که بعد از مرگ با خدای قدوس ترین و مهربان ترین خواهم بود. اگرچه من شما را نمی شناسم یا قبلاً با شما ملاقات کرده ام
اما خداوند شما را به خوبی می‌شناخت و من معتقدم که خداوند از طریق شما در انجام اراده‌اش کار خواهد کرد.

لطفاً به من اطمینان کامل دهید که شما فردی خداترسی هستید که وقتی این وجوه را به عنوان ذینفع من ادعا می کنید، هرگز من را ناامید نخواهید کرد.

خواهر شما در اسلام

خانم صبا صالح مسعود حسن.

درود خدای مهربان ما بر شما و خانواده باد؟

• پاسخ بنده به ایمیل اول:

• متن ایمیل دوم:

• چهار عکس را هم به همان ترتیبی که دریافت کردم می‌آورم تا هیچ‌چیزی از قلم نیفتد:

• متن ایمیل دریافتی سوم:

اسالم علیکم

برادر عزیزم در اسلام

سلام من به نام خداوند بخشنده بر شما و خانواده محترمتان

من امروز بعدازظهر ایمیل شما را دریافت کردم و بسیار خوشحالم که خداوند شما را آورده و انتخاب کرده است تا این پروژه را به افتخار خودش انجام دهید.

در وهله اول از شما می خواهم که شبهات را به طور کامل از ذهن خود دور کنید، زیرا خداوند متعال هرگز فرزندان خود را گمراه نمی کند و آنها را به اشتباه هدایت نمی کند.

خواهش میکنم میخواهم بفهمی که هر وقت خدای متعال بخواهد کارهایش را انجام دهد، دلیلش را نمی پرسد و حتی از کسی درخواست نمی کند، پس من معتقدم که تمام خواسته های اوست.
خداوندا که با او تماس گرفته می شود تا این عهدی را که به نام خدا برای خدمت به خدا بسته ام، برای جلال او انجام دهم.

  قبلاً به شما گفته بودم که از طریق امام و طبق دستور ایشان، بعد از اینکه برای توضیح به امام رفتم، یک شخص معتبر و صادق می خواهم که بتواند پروژه من را در خارج از کشور انجام دهد و ایشان به من دستور دادند که سه نفر را انتخاب کنم. اسامی را که انجام دادم و از من خواست که در روزه و نماز به او ملحق شوم که با یاری کامل امام روزه گرفتم و نماز خواندم و بعد از روز آخر اتفاق می افتد که نام تو به عنوان فرد شایسته پیروز شده است. در طول این پروژه از آن همانطور که می خواستم استفاده کنم.

حال، به این، من کیستم که به اراده و وحی خدا بر شما و این صندوق اعتراض کنم. به همین دلیل است که با این پول گرفتاری من را گرفتی و آن را به خاطر کار خدا و بشریت به تو می سپارند.

من به زبان فارسی می خوانم و می نویسم، به دلیل محدودیت پزشک برای پرهیز از تلفن در این مدت تا زمانی که عمل جراحی من تمام شود، امکان صحبت تلفنی با شما وجود ندارد، بنابراین بعد از عمل جراحی من با شما صحبت خواهیم کرد. تلفنی، اما در حال حاضر از خانه ام کمک می خواهم تا با شما صحبت کنم و او حرف شما را به من خواهد داد.

بله، تعداد زیادی مسلمان در اینجا وجود دارد، اما فکر می‌کنم شوهر فقید من به خیریه‌های محلی در این اطراف کمک مالی می‌کند، اما او تصمیم می‌گیرد این صندوق را از اینجا نشان دهد، زیرا اظهارات و توافقنامه‌ای با شرکت امنیتی داده است که در آن او به صراحت اعلام کرد که این صندوق باید برای این پروژه خیریه به خارج از کشور منتقل شود.

بنابراین دلیل اصلی اهدا نشدن این بودجه به خیریه های محلی اینجاست و حتی یک بطری آن برای من مشکل دارد.

و همچنین متوجه می شوم که اگر به وصیت او مبنی بر واگذاری این ملک عمل نکردم و اگر فردا اتفاقی بیفتد، مدیر شرکت امنیتی و شرکت این وجوه را برای خود تصاحب خواهند کرد و باعث تأسف من خواهد شد. و به روح شوهر مرحومم.

اکنون می توانید نام و نشانی کامل خود را برای من بفرستید تا من نامه مرام خود را به وزارت دادگستری و شرکت حراست بنویسم که شما را ذینفع اقوام بعدی این صندوق می کند تا اگر به اشتباه اتفاقی افتاد. من فردا، ادعای شما به شرکت امنیتی مشروعیت می یابد تا آنها طبق قانون، وجه را به دستور شما منتقل کنند.

به زودی منتظر خواهم بود که از شما بشنوم.
خالصانه
خواهر شما در
اسلام،
خانم صبا صالح مسعود حسن

• پاسخ بنده به ایمیل سوم:

• برداشت شما از این ماجرا چیست؟

در صورت تمایل برایم بنویسید که برداشت شما از این ماجرا چیست؟ شما به چه نکته‌های نهفته‌ای در این ایمیل‌ها پی بُردید؟ بدون تردید از نظرهای شما چیزهایی خواهم آموخت که پیش از این نمی‌دانستم. متشکرم.

• حُسن ختام: به نقل از کتاب «امنیت سایبری» نوشته‌ی «سید علی موسوی»