• بیش از پنج ماه است که شاهد صحنه‌های آخرالزمانی عجیبی در شهر غزه هستیم:

جسدهای مثله‌شده‌ی کوچک و بزرگ، پیکرهای خونین دختر و پسر، مرد و زن، از نوزاد یک روزه گرفته تا پیرمرد نودساله. گورهای دسته‌جمعی. برهنه‌کردن و تحقیر اسرا. زجّه‌های پدران و مادرانی که فرزند یا فرزندانشان را در بمباران از دست داده‌اند. کودکان بغض‌کرده و یا گریانی که یتیم شده‌اند. بمبارن محموله‌‌ی کمک‌های بهداشتی و غذایی. کودکان و مردان و زنان گرسنه‌ای که برای کمی هویج پخته در آب جوشیده، تحت عنوان سوپ، دستانشان را دراز کرده و التماس می‌کنند. بیمارستان‌هایی که به قبرستان تبدیل شده‌‌اند و…

  • و همچنان:

شواهد نشان می‌دهد که اکثر کشورهای مثلاً اسلامی منطقه بیشتر در حال پُشتیبانی از رژیم صهیونیستی هستند تا مردم بینوای شهر غزه. و سازمان‌های بین‌المللی جیره‌خوار آمریکا، در حال سابیدن کشک‌شان هستند. رژیم صهیونیستی آدمخوار دارد به پشتوانه‌ی کشورهایی که سوخت و غذا به او می‌رسانند و به اتکای کمک‌های بدون حد و مرز شیطان بزرگ، آمریکا، به طور بی‌امان در شهر غزه، نسل‌کُشی می‌کند. و در این نسل‌کُشی هر چه ابداع، نوآوری و خلاقیت به ذهنش رسیده و می‌رسد و در توانش است را به کار گرفته و می‌گیرد. به حساب خودش تصمیم گرفته است که غزّه را خالی از سکنه کرده و کار را برای همیشه یکسره کند. ولی تاریخ ثابت خواهد کرد که دچار شکست فهمی شده است و: وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ.

  • اربابان جنگ:

امروز وقتی جنایت‌ها، کودک‌کُشی‌ها و نسل‌کُشی‌های بی‌امان رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکا در غزه را می‌بینم، به طرز عجیبی، یکی از آهنگ‌های باب دیلن، به نام “اربابان جنگ” را به خاطر می‌آورم. اربابان جنگ، آهنگی است که دیلن آن را در زمستان ۱۹۶۲ – ۱۹۶۳ نوشته است. درست است که این آهنگ در زمان جنگ سرد نوشته و اجرا شده است، ولی پیام آن تا زمانی که جنگ‌های داد و بیداد تداوم داشته باشد، تازه‌ی تازه خواهد بود.

  • او روی جلد آلبومی که این ترانه در آن منتشر شد، نوشت:

“من تا به حالا چیزی شبیه این ننوشته بودم. من آهنگ‌هایی نمی‌خوانم که در آن آرزو می‌کند کسی بمیرد…ولی توی این مورد هیچ کمکی نمی‌تونم بکنم…”

  • آهنگ اربابان جنگ را بشنوید و سپس متن انگلیسی و ترجمه‌ی آن را بخوانید:

  • به نقل از صفحه ۶۴ کتاب باران سختی خواهد بارید (۱۰۰ ترانه‌ی برتر باب دیلن):
Bob Dylan Masters of war (1963)
Come you masters of war
You that build all the guns
You that build the death planes
You that build all the bombs
You that hide behind walls
You that hide behind desks
I just want you to know
I can see through your masks
You that never done nothin’
But build to destroy
You play with my world
Like it’s your little toy
You put a gun in my hand
And you hide from my eyes
And you turn and run farther
When the fast bullets fly
Like Judas of old
You lie and deceive
A world war can be won
You want me to believe
But I see through your eyes
And I see through your brain
Like I see through the water
.That runs down my drain
You fasten all the triggers
For the others to fire
Then you set back and watch
When the death count gets higher
You hide in your mansion’
As young people’s blood
Flows out of their bodies
.And is buried in the mud
You’ve thrown the worst fear
That can ever be hurled
Fear to bring children
Into the world
For threatening my baby
Unborn and unnamed
You ain’t worth the blood
.That runs in your veins
How much do I know
To talk out of turn
You might say that I’m young
You might say I’m unlearned
But there’s one thing I know
Though I’m younger than you
That even Jesus would never
.Forgive what you do
Let me ask you one question
Is your money that good
Will it buy you forgiveness
Do you think that it could
I think you will find
When your death takes it’s toll
All the money you made
.Will never buy back your soul
And I hope that you die
And your death’ll come soon
I will follow your casket
In the pale afternoon
And I’ll watch while you’re lowered
Down to your deathbed
And I’ll stand over your grave
.Til I’m sure that you’re dead

بیاید ای اربابان جنگ
شما که تمام اسلحه‌ها را ساختید
شما که هواپيماهای مرگ را ساختيد
شما که تمام بمب‌ها را ساختید
تو که پشت دیوارها پنهان شده‌ای
شما که پشت میزها پنهان می‌شوید
من فقط می‌خواهم بدانی که
من میتونم پشت نقاب‌هایت را ببینم.
شما که هرگز کاری
به‌جز ساختن برای نابودی نکردی
تو با دنیای من بازی می‌کنی
مانند این که اسباب‌بازی کوچکت باشد
تو در دست من اسلحه میزاری
و از چشمانم پنهان می‌شوی
و برمی‌گردی و دور‌تر فرار می‌کنی
وقتی گلوله‌ها به پرواز در می‌آیند.
مثل یهودا در قدیم
دروغ می‌گویی و فریب می‌دهی
یک جنگ جهانی را می‌توان پیروز شد
تو می‌خواهی این را باور کنم
اما من از چشمات می‌خونم
و درون ذهنت را می‌بینم
همون‌طور که می‌تونم درون آب رو ببینیم.
تو همه‌ی ماشه‌هارو آماده کردی
برای بقیه تا شلیک کنن
بعد عقب می‌شینی و تماشا می‌کنی
وقتی تلفات و مرگ بشتر می‌شود
توی کاخت قایم می‌شوی
همزمان که خون جوانان
از بدنشان جاری می‌شود
و درون گِل دفن شده‌اند.
تو بدترین ترسی که ممکن است باشد را به وجود آورده‌ای
ترس از اینکه کودکی را به این دنیا بیاوری
بخاطر تهدید کردن کودکم
که حتی به دنیا نیامده و نامی ندارد
سزاوار خونی که در رگ‌هایت جاری است نیستی.
مگر من چقدر می‌دانم
که در مورد چنین چیزی اظهارنظر کنم
ممکنه بگویی من جوانم
ممکنه بگویی هنوز نمی‌دانم
اما یک چیز هست که می‌دانم
با اینکه از تو جوانترم
اینکه حتی مسیح هم هیچ‌گاه
کاری که می‌کنی را نمی‌بخشید.
بزار سوالی ازت بپرسم
آیا پولت انقدر چیز خوبیست؟
آیا برات آمرزش می‌خره؟
فکر می‌کنی که می‌تونه؟
فکر می‌کنم خواهی فهمید
وقتی زمان مرگت برسد
تمام پولی که بدست آوردی
هیچ‌گاه روحت را برایت دوباره نمی‌خرد.
و من امیدوارم که بمیری
و مرگت به زودی می‌رسد
من تابوتت را دنبال می‌کنم
در یک بعد از ظهر
و تورا که به درون قبرت گذاشته می‌شوی تماشا می‌کنم
سپس بالای سر گورت می‌ایستم
تا مطمئن شوم که مُرده‌ای.

  •  حُسن ختام: به نقل از کتاب “یدالله: چرا ایالات متحده آمریکا برای اسرائیل از منافع خویش می‌گذرد؟” نوشته‌ی “گریس هالسل”:

در دوران کودکی به مبشرانی گوش می‌دادم که داستان‌های کتاب مقدس را به دشمنان خداوند ارتباط می‌دادند. به داستان مجازی، رویایی، لاهوتی و اسطوره‌ای درباره یأجوج و مآجوج گوش می‌دادم؛ بی آن که بتوانم جایگاه و موقعیت آن را در نقشه مشخص کنم. امروز «جری فالول» و همچنین «هال لیندسی» در حالی که کتاب مقدس را در یک دست و روزنامه را در دست دیگر گرفته‌اند، این دشمنان را که بی شک به اسرائیل حمله خواهند کرد مشخص می‌کنند. دشمنانی مانند روسیه و چین.

فالول و لیندسی می‌گویند: خداوند از ما می‌خواهد وارد جنگ خطرناکی شویم. این جنگ حد و مرزی برای تاریخ بشری قرار نمی‌دهد و اکنون، در حالی که حدود دوازده دولت جهان، سلاح هسته‌ای در اختیار دارند، می‌توانیم بر سراسر جهان غلبه کنیم.

دسته بندی شده در: