•  چرا پارگی فرهنگی؟ آخر این هم شد تیتر یک یادداشت؟!

ای کاش مُرده بودم و این چیزهایی که این روزها شاهد آن هستم را هرگز نمی‌دیدم و درباره‌شان نمی‌نوشتم. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که روزی بیایم درباره‌ی این چیزها، یادداشتی بنویسم. ولی اگر هم ننویسم خودم را گول زده‌ام و به بدتر شدن این اوضاع اسفناک کمک کرده‌ام. دیگر زمان سکوت و خویشتن‌داری گذاشته است. انواع و اقسام صدمات روحی و جسمی دارد فرزندان این مملکت که بزرگترین ثروت و سرمایه‌ی آن هستند را در می‌نوردد. صدماتی که اگر فکری به حال آن‌ها نشود، آینده‌ی ایران و ایرانی را با ابهامات بزرگی مواجه خواهد کرد.

  • این امکان تا کجا ممکن است؟! سعدی چه حکیمانه گفت:

وَ ما اُبَرِّیُ نَفسی وَ لا اُزَکّیها

که هر چه نقل کنند از بشر ، در امکان است!

  • اگر این عنوان و یا تیتر را نمی‌نوشتم، باید عناوین علنی‌تر مانند این‌ها را می‌نوشتم:

دختران و پسران عزیز، اگر قصد دارید روزی به استخدام مشاغل نظامی در بیایید، از باسن خود مراقبت کنید!

دختران عزیز اگر قصد دارید روزی ازدواج کنید، مقعد خود را در اختیار دوست‌پسرتان و یا نامزد قلّابی‌تان قرار ندهید!

لطفاً مراقب مقعد خودتان و اطرافیانتان باشید! (دردسرهای رابطه‌ی جنسی مقعدی برای استخدام، ازدواج و شاید زندگی!)

  • یا باید از عناوین مثلاً طنازانه‌ای مانند این‌ها استفاده می‌کردم:

چگونه از اتّصالی و پریدن فیوز خودمان و دیگران پیشگیری کنیم؟!

چرا نباید دو شاخه‌ی تلفن را به پریز برق بزنیم؟

چرا نباید قیمه‌ها را توی ماست‌ها بریزیم؟!

  • شاید باید قشنگ توضیح بدهیم که مقعد کجا است و کابرد اول و آخرش چیست؟!

مقعد یا نشیمنگاه بخشی مهمی از بدن هر فرد به شمار می رود. مقعد یا آنوس در انتهای دستگاه گوارش واقع شده است، و بخشی است که به بیرون از بدن راه دارد. مهمترین وظیفه این بخش از بدن دفع مدفوع و ضایعات از بدن است. ولی متاسفانه مشاهده شده است که برخی از این بخش از بدن، استفاده‌های دیگری می‌کنند. همان‌طور که از خیلی از چیزهای دیگر نیز، در مواردی غیر از آنچه برای آن ساخته شده‌اند، استفاده می‌کنند و می‌کنیم. 

  • همه‌چیز زیر سر آزادی است! امّآ نه هر نوع آزادی‌ای!

سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:

«آزادی حق انسان نیست، بلكه تكلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت و البته در این گفتار نیز مسامحه‌ای وجود دارد كه آزادی در حقیقت خویش مقابله‌ای با حقیقت و عدالت یا تعهد ندارد و اگر حقیقت آزادی ظهور می‌یافت، همه‌ی دعواها از میان بر می‌خاست. این دعواها از سر جهل در خصوص حقیقت آزادی است كه “حریت” است.»

  • توجه:

این یادداشت فقط در راستای آگاه‌سازی انسان‌های شریف و دغدغه‌مندی که هنوز کلماتی مانند خدا، ایران، ایمان، دین، شرف، پاکی، تعهد، ناموس، حیا، عفّت و غیرت برایشان اهمیت دارد، نوشته شد و نه برای آن کسانی که مدت‌ها است به «کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ: مانند کسانی که خدا را فراموش کردند و خدا آنها را فراموش می‌کند.» دچار شده‌اند و  دیگر تمام کلماتِ مقدّس برایشان فاقد هرگونه ارزش افزوده گردیده است و همچون یک حیوان از همه‌جا بی‌خبر و  بلکه بدتر از آن «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» در لحظه زندگی‌ می‌کنند. و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد این است که بتوانند هر لحظه را به طریقی، با برآورده کردن یک لذّت حیوانی، بگذرانند.

 

  • شعری از «حمید مصدق»:

دشت ها آلوده ست

در لجن زار، گل لاله نخواهد رویید

در هوای عفن، آواز پرستو به چه کارت آید

فکر نان باید کرد

و هوایی که در آن

نفسی تازه کنیم

گل گندم خوب است

گل خوبی زیباست

ای دریغا که همه مزرعه ی دل‌ها را

علف ِ هرزه‌ی کین پوشانده ست

هیچ کس فکر نکرد

که در آبادی ِ  ویران شده دیگر نان نیست

و همه مردم شهر

بانگ برداشته‌اند

که چرا سیمان نیست

و کسی فکر نکرد

که چرا ایمان نیست

و زمانی شده است

که به غیر از انسان

هیچ‌چیز ارزان نیست

  • به این تصویر که بیانگر ساختار کلّی یک سیستم است نگاه کنید:

  • ببینید که چگونه به طرز عجیبی ساختار بدن انسان نیز به ساختار یک سیستم شباهت دارد:

 

  • به این چند تصویر هم که دارای پیام‌های مخفی هستند و شما را برای پیام‌های علنی این یادداشت آماده خواهند کرد، نگاه کنید:

  • جرقه‌ی این یادداشت از کجا خورد؟

چند سالی است که هر وقت بحث‌های حقوقی مطرح می‌شود، به سایت «دادراه» سر می‌زنم. سایت دادراه چه سایتی است:

  • و با این صفحه‌ی عجیب، مواجه شدم:

  • و به سوالاتی برخورد کردم که برق سه فاز از کلّه‌ام پراندند. چه سوالاتی؟

مردان و زنانی که با کسی یا کسانی، رابطه‌ی مقعدی برقرار کرده بودند و موقع استخدام و یا ازداج که شده بود، این سوال برایشان پیش آمده بود که رابطه‌شان افشا می‌شود یا خیر؟

  • برویم سراغ سوال‌های عجیب و غریب جوانان برومند و غیّور کشورمان، این سرمایه‌های عظیمِ آینده‌ی ایران‌زمین!
  • توجه: در برخی جاها نتوانستم ساکت بمانم و حرف‌های خودم را نیز آورده‌ام.

شانزده ساله هستم، چهار بار رابطه‌ی مقعدی داشته‌ام. آیا اگر تا بیست‌سالگی دیگر رابطه نداشته باشم می‌توانم بروم در نظام یا سپاه استخدام شوم یا این‌که معلوم می‌شود؟

من خواب بودم و دوستم آلت تناسلی‌اش را در مقعدم فرو کرد! [این دیگر چه جوری خوابی بوده است؟!] دو بار هم خودم بادمجان فرو کردم ولی زود درآوردم. [می‌گویی آن دوستت در خواب…، خودت چرا در بیداری…؟!] الان می‌خواهم بروم نظام، معلوم می‌شود یا خیر؟

من دوستی دارم که در رابطه‌‎ی جنسی، فاعل بوده و سنش حدود بیست سال. الان می‌توان استخدام پلیس شود؟ [عزیز جان! هیچ شغل دیگری نبوده؟!]

شاید یکی از صحیح‌ترین جواب‌ها را این بنده خدا داده باشد. آخر تشخیص این‌که فرد رابطه‌ی مقعدی داشته یا نه به وکیل، چه ربطی دارد؟

آقای سیدآقایی، سرسخت معتقد است که هر تعداد رابطه‌ی مقعدی، هر مدت زمانی هم که از آن گذشته باشد، کاملاً تشخیص است!

آقای زارعی شرق، تیپ غربی زده است و پاسخ‌هایش هم کم و بیش با بقیه‌ی مشاورین و وکلا فرق می‌کند. من نمی‌دانم مگر کتاب‌های یکسانی در دانشگاه‌های کشور تدریس نمی‌شوند؟ پس چرا پاسخ‌ها این‌قدر متفاوت هستند؟! سوالی که اکثر وکلا در پاسخ به آن گفته‌اند: «رابطه‌ی مقعدی، قابل تشخیص است و مشکل نیز دارد.» را این چنین جواب داده است: «مشکلی برای ازدواج و استخدام ندارید!» خداقوت واقعاً! طرف می‌گوید احساس می‌کنم همجنس‌باز هستم. هر چیزی که دم دستم می‌‎رسد را توی خودم فرو می‌کنم. بعد تو می‌گویی مشکلی نداری که ازدواج کنی یا بروی استخدام نظام بشوی؟! ای ول بابا! وکیل کی بودی تو؟!

آقای صابر هم جزو کسانی است که جواب متفاوتی از آستین خود بیرون آورده است. وی جواب داده است: «اگر پرونده نداشته باشید، کمیسیون‌های استخدامی موضوع “رابطه‌ی مقعدی” را بررسی نمی‌کنند.» آقای صابر! بیایید فرض کنیم شما وکیل نیستید. آخر مرد حسابی این بنده خدا به چه درد شغل نظامی می‌خورد؟ کسی که به اعتراف خودش تقریباً پنجاه باری واداده است، چگونه می‌تواند برود جلوی وادادگی نظام و مملکت را بگیرد؟! شما به عنوان یک شهروند دلسوز نباید به این آدم بگویید که برود خودش را درمان کند و تا جایی که  امکان دارد دور مشاغل نظامی را خط بکشد؟!

زن و مرد ندارد. آقای سیدآقایی همچنان در تمام موارد، جوابش بله است. رابطه‌ی مقعدی معلوم می‌شود؟ بله! چند سال گذشته باشد هم معلوم می‌شود؟ بله! موقع استخدام در نظام، حتی از زن‌ها هم تست رابطه‌ی مقعدی می‌گیرند؟ بله! احتمالاً مادربزرگی مثل مادربزرگ مرحوم بنده داشته است که به ما نصیحت می‌کرد به کسی «نه» نگوییم!!!

یادداشت «اقداماتِ ایمنی برای نترکیدن خودمان در حینِ ترکاندنِ لاو!» را به خاطر دارید؟ اگر به یاد ندارید، بروید بخوانید! بله دخترخانمی با دوست‌پسرش رابطه‌ی مقعدی داشته است و سوال کرده که الان می‌خواهم ازدواج کنم. [بدون تردید با کسی، به جز دوست‌پسرش!]، معلوم می‌شود؟! دو وکیل جواب دادند که: «خیر، معلوم نمی‌شود.» و وکیل دوم که دلسوز و اخلاق‌مدار و شاید مذهبی نیز است، از در نصیحت هم درآمده است.  احتمالاً این دو در دانشگاهی غیر از دانشگاهی که آقای سیدآقایی در آن مدرک گرفته است، مدرک گرفته‌اند!

دختر خانمی سوال کرده که چند بار سکس از پُشت داشتم. آیا برای شوهرم قابل تشخیص است؟ وکیل هم که به احتمال زیاد خودش نیز از هوش بالایی برخوردار بوده است جواب داده که بستگی به هوش شوهرتان و آگاهی ایشان از علائم این کار دارد و وکیل دیگر نیز جوابی مشابه داده است.

حرف مرد، یکی است!

خُب خدا رو شکر. گویا این رابطه کمی تا قسمتی به خیر گذشته!

این آقای وکیل هم با یک جواب قاطع و درست و دقیق، خیال خودش را از این سوال راحت کرده است. ترجیح داده که به ملّت جواب بله و یا خیر الکی ندهد. دمش هم گرم!

آخرش نفهمیدیم قابل تشخیص است یا خیر؟ تست رابطه‌ی مقعدی می‌گیرند یا خیر؟ تنها چیزی که تا الان خیلی مشخص شد این است که برخی از دخترها، فقط بر روی حفظ باکرگی خودشان تاکید دارند و خیلی روی رابطه‌ی مقعدی، حساس نیستند و یا این‌که حساس هستند ولی این‌قدر حین رابطه داغ می‌شوند که متوجه نمی‌شوند آن پسر دارد چه بلایی به سرشان می‌آورد! و این‌که در اکثر اوقات یک نفر دارد، به جای دوستش، سوال می‌کند! گویا هنوز این‌قدر حجب و حیا به جا مانده است که فرد رویش نشود بگوید این بلا سر خودم آمده است. و یا این‌که پای ترس از لو رفتن اطلاعات در میان است، نه حجب و حیایی که خیلی وقت پیش از بین رفته و متلاشی شده است!

حدود چند بار، یعنی چند بار؟ وقتی کار به هموروئید و گوشت اضافه کشیده شده است، یعنی خیلی هم حدود چند بار نبوده است! همان بگویی یبوست داشتی، بهتر  است. شاید شانس بیاوری و طرف نفهمد!

باز هم یک دختر بینوا که قبل از ازدواج، تن به رابطه‌ی جنسی، آن هم از نوع رابطه‌ی مقعدی‌اش داده است تا هم دلِ کسی که قرار است همسرش شود را نشکانده باشد، و هم بکارتش را برای شوهر حتمی‌اش حفظ کرده باشد!

با این سوال، اتّفاق جدیدی نیفتاد. فقط: آقای سیدآقایی، یک هم‌نظر هم پیدا کرد و از تنهایی درآمد.

یازده بار رابطه‌ی کوفتی؟ آن موقع که دلبری می‌کردی و داغِ داغ بودی هم می‌گفتی رابطه‌ی کوفتی؟! آقای کلانتری هم بر این اعتقادند که هر چند سالی که بگذر فرقی نمی‌کند، اگر معاینه شود معلوم می‌شود. شانس بیاورید خواستگار از شما گواهینامه‌ی سوء پیشینه و مدارک معتبر مبنی بر پلمب‌بودنتان نخواهد!

این یکی داغ‌ترین سوالات، در بین سوال‌ها است. وقتی من و شما و پدر و مادر دختر خانم توی خانه نشسته بودیم و خیالمان راحت بود که مملکت امن و امان است، یک آقا پسری در دو روز پُشت سر هم داشته با یک دختر خانم رابطه‌ی مقعدی برقرار می‌کرده است. احتمالاً او تنها دختری نبوده است که در آن روزها و روزهای پیش و بعد از آن، به همچون رابطه‌ای تن داده است. البته خوشبختانه یک دقیقه بیشتر طول نکشیده و خونریزی هم اتّفاق نیفتاده است. خانم وکیل هم که دیده دو روز پُشت سر هم این اتّفاق افتاده، پیش خودش گفته احتمالاً روزهای دیگر هم قرار است این اتّفاق بیفتد. پس خواهروار نصحیت کرده است که مراقب باش عادت نکنی، وگرنه به مشکلات زیادی دچار خواهی شد! اگر از آقای سید آقایی سوال کرده بود، بدون تردید با این جواب رو به رو شده بود: «چه یک دقیقه، چه یک ثانیه، چه دو بار، چه یکبار، معلوم می‌شود!» شاید هم این جواب را می‌داد: «بین هیچ‌وقت و یه‌بار، یه دنیا فرقه!»

دوستت؟ چهارده ساله؟ از چهارده سالگی؟ جواب آقای سیدآقایی که از قبل معلوم است. با این تفاوت که این‌بار سفارش کرده که این دوست خوب و دلسوز، به دوستانش هم که احتمالاً مثل خودش دلسوز هستند و دستی بر آتش دارند بگوید که رابطه‌ی مقعدی برای همیشه قابل تشخیص است!

یکی از دوستانت؟ مفعول؟ شش ماه، هفته‌ای دوبار؟ اگر دارو بود، باز هم به این منظمی مصرف می‌کرد؟! برای استخدام در نیروی انتظامی یا سپاه؟!

شما هم که یک طرف را رها کردی و یک طرف را چسبیدی! چرا فکر می‌کنید آن طرف مهم نیست؟ آن چیزها را نمی‌‎دانستید، این را هم هنوز متوجه نشدید که: «خواستن توانستن است!»

  • ما آخرش نفهمیدیم جواب درست‌ چه است؟ معلوم می‌شوم یا نمی‌شود؟!

خوب اشتباه این دوستان مانند آن اشتباه بزرگ و غیرقابل جبرانی که در زندگی‌شان مرتکب شده‌اند، این است که این سوال را به جای این‌که از متخصان پزشکی قانونی بپرسند، دارند از وکلا می‌پرسند. جواب متخصصان پزشکی قانونی چه است؟!

اگر خانمی به طور مداوم رابطه‌ی جنسی مقعدی داشته باشد (برای دفعات زیاد، مثلا بیشتر از ۵ بار)، عضلات مقعدی حالت ارتجاعی خود را از دست می‌دهند و به اصطلاح تغییر شکل می‌دهند.در این حالت نه تنها پزشک قانونی بلکه افرادی هم که با این نوع رابطه آشنایی دارند به راحتی آن را تشخیص می‌دهند. این موضوع اصلاً به حرفه‌ای بودن شخص فاعل و مفعول مربوط نمی‌شود، همین‌که عمل دخول در مقعد انجام شود عضلات تحت فشار قرار می‌گیرند و پزشک قانونی و تشخیص رابطه‌ی مقعدی راحت‌تر انجام می‌شود.

به همین خاطر است که بعد از چند بار تجربه آن، برقراری رابطه از پشت مانند دفعات اول دشوار نیست و ساده تر انجام می‌شود.
اما اگر فرد تنها برای چند بار رابطه‌ی جنسی مقعدی را تجربه کرده باشد، این عضلات بعد از چند روز به حالت اولیه خود برمی‌گردند (معمولا ۴۸ ساعت) و به راحتی قابل تشخیص نیستند.

اما در نهایت تشخیص رابطه مقعدی بعد از شش ماه یا بیشتر باید توسط پزشک انجام شود. از علایمی که می‌توان رابطه از عقب یا رابطه مقعدی را تشخیص داد شامل ساییدگی، خراشیدگی و پارگی رگ‌های خونی که همراه با تورم است می‌باشد. و زمان تشخیص رابطه از عقب همبستگی زیادی با زمان بهبود این علایم دارد.

تشخیص دادن سکس مقعدی به مسائل بسیار زیادی مربوط می‌شود. مانند:
  • میزان دخول
  • تعداد دفعات دخول
  • شیوه دخول
  • فیزیک بدنی فرد
  • حتی پوزیشن های جنسی که این کار انجام شده

چند نکته برای آن‌هایی که شاید بگویند: بدن خودم است، مقعد خودم است، دوست دارم هر کاری که می‌خواهم با آن بکنم!

رابطه‌ی مقعدی از نظر اسلام، به عنوان یکی از محرمات و ناپسندیده‌‌ترین کارها در نظر گرفته شده است. در قرآن کریم و روایات اسلامی، رابطه جنسی از طریق مقعد به شدت ممنوع و حرام شناخته شده است. همچنین، از نظر پزشکی، رابطه جنسی از طریق مقعد با خطراتی همراه است و می‌تواند باعث آسیب‌های جدی به بدن شود. بنابراین، رعایت این نکته در اسلام و همچنین از نظر پزشکی بسیار حائز اهمیت است.

رابطه‌ی جنسی مقعدی، عامل بیماری‌های زیادی از جمله بواسیر و شقاق است زیرا ورود آلت مردانه به داخل مقعد می تواند عضله‌ی اسفنکتری و همچنین عروق خونی را تحت فشار قرار دهد که این امر نتیجه ای جز آسیب به عروق مقعد و پاره شدن بالشتک‌های هموروئیدی ندارد.

رابطه‌ی جنسی مقعدی، به شدت مضرّ بوده و می تواند مشکلات مختلفی را برای هر دو طرف ایجاد نماید. البته میزان مضرات این رابطه برای زنان بیشتر از مردان است. مهمترین عوارض جانبی که ممکن است پس از این رابطه فرد را درگیر نماید، به این شرح است: یکی از مضرات بزرگ برقراری رابطه مقعدی انتقال انواع ویروس‌ها و بیماری‌های جنسی از جمله ایدز، HIV، کلامیدیا، زگیل تناسلی و… به بافت حساس این ناحیه است.

از آنجایی که ماهیچه‌های مقعد بسیار قدرتمند و محکم هستند، فشار زیادی را بر روی آلت تناسلی مرد اعمال می‌کنند. همین امر موجب می‌شود، هنگام انزال مایع منی نتواند به طور کامل از تناسلی خارج شود. پس زده شدن مایع منی در طولانی مدت، موجب آسیب به کیسه منی و غدد پروستات خواهد شد.

مهمترین عیب رابطه‌ی جنسی مقعدی، بی‌اختیاری در دفع یا خروج مدفوع است زیرا در اثر تکرار این رابطه اسفنکتر مقعد آسیب دیده و این خود زمینه را برای بروز بی‌اختیاری فراهم می‌کند. به عبارتی می‌توان گفت که فرد مفعول به گشادی مقعد دچار می‌شود. گشاد شدن یا ” گشادی مقعد ” بنا به دلایل متعددی می‌تواند اتفاق بیفتد. شایع‌ترین دلیل آن معمولا رابطه‌ی مقعدی (از پشت) است که افراد منفعل را در خطر ابتلا به این عارضه قرار می‌دهد.

خود افراد معمولا زمانی متوجه این عارضه می‌شوند که اختیاری بر اجابت مزاج یا دفع گاز روده ندارند. در این هنگام می‌توان گفت که فرد به گشادی مقعد دچار شده است. علاوه بر مشکلات جسمی و ایجاد اضطراب، گشادی مقعد می‌تواند یک فرد را از لحاظ روحی و روانی نیز درگیر کند. به طور مثال از عوارض شایع آن می‌توان به افسردگی حاد اشاره کرد که فرد پس از حضور نیافتن در بین مردم به آن مبتلا می‌شود.

در نتیجه اعتماد به نفس او به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می‌کند و به مرور ممکن است در انجام کارهای عادی و روزمره دچار مشکل شود.

از آنجا که غشا کانال مقعد نازک تر از واژن و حساس می‌باشد، ممکن است هنگام رابطه‌ی جنسی مقعدی، اعمال فشار بیش از اندازه به خصوص اگر پرخاشگرانه باشد، موجب سوراخ شدن روده بزرگ یا همان کولون شود.

یکی از مشکلات مهمی که زندگی زناشویی شما را تهدید می‌کند، سرد مزاجی پس رابطه مکرر مقعدی است، زیرا زنان از طریق این رابطه به ارگاسم نمی‌رسند و این در طولانی مدت موجب سرد مزاجی آنها می‌شود.
از طرفی دیگر، انزال آقایان در رابطه‌ی مقعدی به دلیل تنگی کانال زودتر از رابطه عادی از طریق واژن اتفاق افتاده و به مرور زمان ممکن است مردان هم دیگر تمایلی به رابطه‌ی جنسی از جلو نداشته باشند.

  • ماجرای پدری که دخترش را نصحیت کرد که مراقب باش بچه‌دار نشوی!

در زمان حضرت مولانا که هنوز رابطه‌های محرم و نامحرمی، مانند امروز رواج نداشت. پدری دخترش را نصیحت کرد که مراقب باشد از شوهرش بچه‌دار نشود. به این دلیل که شاید شوهرش آدم مطمئنی نباشد و فردا که یک بچه گذاشت روی دستش، نگذارد برود. خوب آن موقع‌ها که قرص جلوگیری از بارداری و کاندوم در کار نبود. ولی آن‌قدر عقل در کار بود که طرف دخترش را نصیحت کند که حتی در رابطه با شوهرش، جانب احتیاط که شرط عقل است را رعایت کند. دیگر کمتر دختر و پسری پای نصیحت‌های پدرش می‌نشیند، چه برسد به این‌که گوش کند. و حالا دیگر با به یمن و برکت گسترش علم و تکنولوژی و رواج شعارهای دهان‌پُرکن«فمیسنیم»، «آزادی»، «زندگی در حال» و… دختر و پسر به خودشان اجازه می‌دهند که برای عشق و حال موقت دست به هر ریسک و خطری بزند. ولو این‌که روح و روان و جسم و جانش را برای همیشه به نابودی بکشد. رابطه‌های خارج از چارچوب دوست‌پسر و دوست‌دختری، تنها یکی از این ریسک‌ها است. روابطی که معمولاً به جاهای خوبی ختم نمی‌شود. میک‌لاوهای نرم و لطیفی که به پارگی‌های سخت و غیرقابل ترمیم منجر می‌شوند! رابطه‌های بر پایه‌ی عشق‌های «رنگی» [یعنی عشق‌هایی که تمام و پایه‎ و اساس آن بر روی شکل و ظاهر و قد و قامت طرفین است و نه بر اساس محتوای درونی طرفین و زیبایی‌های باطنی.] که به خود همین حضرت مولانا، عاقبتش «ننگی» بود.

  • مثنوی معنوی؛ دفتر پنجم: وصیت کردن پدر دختر را که خود را نگهدار تا حامله نشوی از شوهرت!

خواجه‌ای بودست او را دختری
زهره‌خدی مه‌رخی سیمین‌بری
گشت بالغ داد دختر را به شو
شو نبود اندر کفائت کفو او
خربزه چون در رسد شد آبناک
گر بنشکافی تلف گردد هلاک
چون ضرورت بود دختر را بداد
او بناکفوی ز تخویف فساد
گفت دختر را کزین داماد نو
خویشتن پرهیز کن حامل مشو
کز ضرورت بود عقد این گدا
این غریب‌اشمار را نبود وفا
ناگهان بجهَد کند ترک همه
بر تو طفل او بماند مظلمه
گفت دختر کای پدر خدمت کنم
هست پندت دل‌پذیر و مغتنم
هر دو روزی هر سه روزی آن پدر
دختر خود را بفرمودی حذر
حامله شد ناگهان دختر ازو
چون بود هر دو جوان خاتون و شو
از پدر او را خفی می‌داشتش
پنج ماهه گشت کودک یا که شش
گشت پیدا گفت بابا چیست این
من نگفتم که ازو دوری گزین
این وصیتهای من خود باد بود
که نکردت پند و وعظم هیچ سود
گفت بابا چون کنم پرهیز من
آتش و پنبه‌ست بی‌شک مرد و زن
پنبه را پرهیز از آتش کجاست
یا در آتش کی حفاظست و تقاست
گفت من گفتم که سوی او مرو
تو پذیرای منی او مشو
در زمان حال و انزال و خوشی
خویشتن باید که از وی در کشی
گفت کی دانم که انزالش کی است
این نهانست و به غایت دوردست
گفت چشمش چون کلاپیسه شود
فهم کن که آن وقت انزالش بود
گفت تا چشمش کلاپیسه شدن
کور گشتست این دو چشم کور من
نیست هر عقلی حقیری پایدار
وقت حرص و وقت خشم و کارزار

در مورد این‌که چرا برخی از پسرها و یا دخترها دچار همجنس‌بازی می‌شوند و علل و عوامل آن در یادداشت «نقش خانواده‌ها در کشفِ هویت جنسی سالم از سوی فرزندان (۱۸+)» نوشته‌ام. اما چرا برخی از دخترهای نوجوان و جوان تن به رابطه‌ی جنی مقعدی می‌دهند و خودشان را تا آخر عمر دچار آسیب‌های جدّی جسمی و روحی می‌‎کنند؟!

تنها چند مورد از عمده‌ترین دلیل این نوع مُشکلات و فجایع فرهنگی:

  • کمرنگ‌شدن نقش دین در زندگی‌های امروز. دینی که آمده است تا هوای انسان و انسانیت را داشته باشد.

  • کم‌کاری مسئولان فرهنگی و نهادهای فرهنگ‌ساز چون تلویزیون، حوزه و دانشگاه در ترویج ازدواج آسان و تشکیل خانواده.

  • سیاست‌گذاری‌های غلط آموزشی و پرورشی و عدم همخوانی این سیاست‌ها با شرایط زمانه.

  • اقتصاد خرابی که قادر به تامین نیازهای اولیه برای تشکیل یک خانواده نیست. از یک سو بیکاری جوانان و از سوی دیگر تورم و گرانی. امروز، دو جوان در سن ازدواج، چنانچه شغلی نداشته باشند و از کمک‌های خانواده‌شان برخوردار نباشند، هرگز به راحتی نمی‌تواند حتی به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کنند.
  • دو بخش از کتاب “پَر” نوشته‌ی “شارلوت مری ماتیسن” که با این یادداشت مرتبط است:

  • می‌گفت: قید و بند زناشویی برای چه، عشق کافی است!

  • محبوب من: ناموسِ زن، محراب زندگی او است، هیچ مردی حق ندارد آن را آلوده کند.

  • لطف کنید: بعد از خواندن این متن که شاید عجیب‌ترین یادداشت در طول تاریخ نویسندگی‌ام باشد، و قبل از هرگونه قضاوت عجولانه‌ای، یادداشت‌هایی زیر را که هر کدام، با لحن‌های مختلف، به نوعی به معضلات و مشکلات فرهنگی کشور و جهان امروز مربوط می‌شوند را بخوانید. اگر الان وقت نمی‌کنید، هیچ اجباری نیست. هرگاه وقت داشتند و مایل بودید، مطالب زیر را نیز بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید و بعد هر چه دل تنگتان خواست، بنویسید. متشکرم.

  • تحوّل نظام آموزشی کشور با برگزاری کارگاه‌های آموزشی ل.ا.س زدن! (۱۸+)

  • پیشنهاد:

به صفحه‌ی ویرگول بنده که پُر است از این سوژها و سوتی‌های فرهنگی، سر بزنید.

  • حُسن ختام:  به نقل از کتاب «سکوت» نوشته‌ی «شوساکو اندو»

او اظهار داشت گناه معمولا آنچه عموم می پندارند نیست، دزدی و دروغ گفتن نیست، گناه، عبور وحشیانه یک انسان از روی زندگی انسانی دیگر و فراموشی زخم‌هایی است که بر جای گذاشته است.

مسیح برای خوبی و زیبایی جان نداد. جان دادن برای خوبی و زیبایی ساده‌ترین کار ممکن است. کار سخت جان دادن برای تیره روزی و فساد است.

برچسب ها:

, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,