- چند روز پیش یادداشت زیر را دربارهی یک اتّفاق زشت که از سوی برخی از به اصطلاح بچهبسیجیها رخ داد نوشتم:
ترکشهای طوفان الاقصی چگونه تا محلّهی ما رسید؟!
- در زیر این یادداشت یکی از مخاطبان عزیز، این نظر را نوشت:
- و بنده در جواب این مخاطب عزیز، چنین نوشتم:
- و اما معلّم خوب
معلم خوب، یک کارمند حقوقبگیر صرف نیست. یک عاشق به تمام معنا است. او از سر رفع تکلیف به مدرسه، رفت و آمد نمیکند. او هر درسی که تدریس آن را بهعهده گرفته باشد را با تمام وجود آموزش میدهد. او به دانشآموز به عنوان یک کالا یا شیء نمینگرد. دانشآموز را انسانی میبیند که قرار است در آیندهای نزدیک نقشهای تعیینکنندهای را برای جامعهاش بازی کند. نقش یک پدر. نقش یک کارمند. نقش یک مسئول. نقش یک شهروند. و بسیاری نقشهای دیگر. معلم خوب میداند که به جز درس و مشق، باید دانشآموز را برای ایفای هر چه بهتر و مفیدتر این نقشها آماده کند. کاری که معلّم بد یا انجام نمیدهد و یا اگر انجام بدهد، در جهت منفی و مخرب آن انجام میدهد.
- حُسن ختام: کتاب آموزش مبتنی بر طنز (رهیافتی برای مربیان پیش دبستانی، دبستانی و متوسطهی اول) نوشتهی “فرشاد بزرگی” و “امیر عظیمی”
تدریسهای طنز رفتارانه تنها به سناریو و نمایشهای معلم ساخته محدود نمیشوند. دامنهی این تدریس به فیلمها و کارتنهای طنز و پانتومیمهای بداهه قابل توسعه است. برشهایی از فیلمها و کارتنهای طنز میتوانند مکملهای موثر و فرح بخشی برای تدریس بعضی از دروس باشند. بدیهی است علاقه معلم و روحیه جستجوگر او میتواند در پیدا کردن این فیلمها و کارتنها موثر باشد. کافی است معلمی بخواهد که کلاسش از حالت کسل کننده و یکنواخت بیرون بیاید. در این صورت با حجم بزرگی از اطلاعات، ابزار و برنامههای کمک آموزشی مفید و مکمل تدریس روبرو خواهد شد. سایتهایی مانند آپارات و یا سایتهای مربیان علاقمند به کارهای کودک و نوجوان پر است از اسلایدها، تصاویر، فیلمها و کارتنهای متنوع علمی و طنز که دست معلم را برای اثربخش کردن زمان و برنامههای کلاسش باز خواهند کرد.
در کلاس سوم یکی از مدارس راهنمایی (متوسطه اول)، مربی پرورشی بنا داشت تا فرهنگ تاثیر لباسها را در سطح جامعه بیان دارد. او ضمن پخش تصاویری از انواع لباسها در جوامع مختلفِ کرد، لر، گیلانی و بلوچ دیدگاههای مختلف مردم را نسبت به لباسها بیان کرد. سپس برای تاثیر پوشیدن کت و شلوار در جامعه برشی از فیلمی کمدی از چارلی چاپلین را که در آن چاپلین کت خود را روی کمدی گذاشته بود از طریق ویدئوی کلاس به نمایش گذاشت.
در این قسمت از فیلم نشان داده میشود که چاپلین هر چه تلاش میکند نمیتواند کمد را جا به جا کند. اما به محض اینکه کت خود را از روی آن بر میدارد، کمد به راحتی جا به جا میشود.
مربی سپس از دانش آموزان دلیل این رفتار چاپلین را جویا شد و آنها پاسخهای متفاوتی ارائه دادند تا با راهنمایی معلم به این نتیجه رسیدند که ارزش بعضی از لباسها به خاطر فرهنگی است که جامعه بر آن بار کرده است.
بنابراین میتوان دریافت که با فیلمهای طنز نیز میشود بعضی از مفاهیم را به شیوهای تفکر برانگیز آموزش داد.
- چه بهتر که بعد از خواندن این متن، به یادداشتهای زیر هم که دربارهی همین موضوع است سر بزنید:
- این آموزگاران بی جیره مواجب!
- این ره که آموزش و پرورش می رود به ترکستان است!
- آموزشِ شفاف و کاربردیِ مسائل جنسی به کودکان چهارساله و بزرگتر!
- بیایید به جای پاپایو،بابایو و مامایو نصب کنیم!
- پدر و مادر عزیزم!ای کاش هیچ وقت مرا تربیت نمی کردید!
- تحوّل نظام آموزشی کشور با برگزاری کارگاههای آموزشی ل.ا.س زدن! (۱۸+)
- در میکده علمیست که در مدرسهها نیست!
- کوران فرهنگی در کورانِ بیفرهنگی!
- مدرسه زُدایی!
- من یک بیسوادم و به این بیسوادیام افتخار میکنم!
- تبلیغِ مُفتخوری!
- روز کدام دانشجو؟!
- چند کتاب داستانی و غیرداستانی، در حوزهی تعلیم و تربیت
- تراش!
- آقا اجازه!
- پیشنهاد: