- ریشهی اصطلاح “سوراخ دعا را گم کردن!” به نقل از جلد دوم کتاب “امثال و حکم” اثر “علی اکبر دهخدا”:
ریشه ی این اصطلاح. در حکایت زیر از دفتر چهارم مثنوی است:
آن یکی در وقت استنجا بگفت
که مرا با بوی جنت دار جفت
گفت شخصی خوب ورد آوردهای، لیک سوراخ دعا گم کردهای
توضیح:
شخصی به هنگام استنجاء (طهارت گرفتن بعد از قضای حاجت) به جای خواندن دعای ویژهی این کار (خدایا کثافات جسمی را از خودم پاک کردم، بادا که پلیدی معنوی هم از من پاک گردد)، به اشتباه دعای شستن بینی را میخوانده (خدایا من بینی جسمیام را میشویم، بادا که بینی روحیام نیز پاک شود تا بوی بهشت به مشامم برسد) و دیگری به او گفت: دعا را خوب میخوانی، اما سوراخ دعا را گم کردهای!
- آقای جلوداریان و دوستان چگونه سوراخ دعا را گم کردند؟
هشدار که با درفش نازت نکنند
تولیدگر برق سه فازت نکنند
«اوضاع جهان دیمی و هرکی هرکیست
کوتاه بیا، تا که درازت نکنند!»
- تکیهکلامهای نسل z را چه میکنید؟
آقای امید جلوداریان! آقای حداد عادل! گیریم همهی اینها را هم درست کردید که البته مثل خیلی از چیزهای دیگر کار از کار گذشته و هرگز شدنی نیست، ادبیات گفتمانی نسل z و کلمات جسته و گریختهی معلوم نیست از کجا آمده و بدون چارچوب آنها را چه میکنید؟ برای آنها چه ایده و چه فکری توی سرتان دارید؟ اصلاً به حرفهایشان گوش هم میدهید که ببینید از چه کلماتی استفاده میکنند؟ گمان نمیکنم!!!
- حضرت حافظ گفت:
زین قندِ پارسی که به بَنگاله میرود
- ولی آن شعر زیبای حافظ را امروز میتوان اینگونه تغییر داد:
منقارشکن شونـد همه طوطیان هـنـد
زین قند پارسی که به بیراهه میرود!!!
- عنوان یادداشت مرتبط ولی متفاوتی که پیش از این در صفحهام در سایت ویرگول منتشر کرده بودم:
زین قند پارسی که به بیراهه میرود!
- حُسن ختام: فارس پلاس (۲۵-۱۰-۱۴۰۲)؛ تقی دژاکام:
همه ما مدتهاست که در انتهای بسیاری از شبهایی که اخبار ۲۰:۳۰ پخش میشود، با گزارشهای زبان معیار آقای امید جلوداریان آشنا هستیم؛ خبرنگار پردغدغهای که به درستی به کاربرد واژههای بیگانه در الفاظ مسئولان مختلف انتقاد و اعتراض میکند و حتی ممکن است بعضی موارد احساس کنیم که دیگر دارد «خیلی گیر میدهد»! چرا به جای «پلتفرم» نگفتید «بنسازه»، بهجای «اپراتور» نگفتید «بهرهبردار کارور»، بهجای «کنفرانس» نگفتید «فراهمایش» و مواردی از این دست. حتماً این کار و کارهای مشابه کمک خوبی به دقت در بزرگداشت و پاسداشت زبان پارسی دارد، اما آیا این کافی است؟
حالا برویم سراغ اسامی تعدادی از شرکتهای پرمخاطب و خدمات و محصولات ایرانی که در این کشور و با تسهیلات و امکانات ملی تولید و عرضه میشود: دِرما کلین (derma clean)، اسنپ (snapp)، اسنپ فود (snapp food)، هوم کر (home care)، ایکس ویژن (x vision)، اوه (ave)، اکتیو (active)، ایزی لایف (easy life)، مای بیبی (my baby)، اسپیدی (speedy)، سون (seven)، مکنزی، سافتلن، نانسی، مرسی، بایودنت، مریدنت، فامیلا، اویلا، بارلی، اکشن، کوییک، پرسیل، پریل، فولیکا، تیمز، مولتی کافی، پاپیا، پاپکو، استایلیش، پریمکس، سیلور گیت، واتر سیف، جی ال ایکس، گرین.
اینها فقط برخی نمونههای کالاها و خدمات ساخت ایران است که اسامی آنها عیناً واژهای خارجی است. اگر شما هم بگردید میتوانید نمونههای خیلی بیشتری از این اسامی و کالاها را ردیف کنید.
سؤال این است که آیا گفتن «کنفرانس» بهجای «فراهمایش» لطمه بیشتر و جبرانناپذیرتری به زبان فارسی و هویت ملی میزند یا اینکه اسم ماست شرکت تولیدی ایرانی «سون» باشد؟! اسم شرکت بزرگ تاکسی اینترنتی کشور «اسنپ»، اسم مایع دستشویی «درما کلین» و «اکتیو» و «اوه» و اسم مایع ماشین و رختشویی «هوم کر» و «سافتلن» و «واش» باشد؟!
کدام یک در زبانها بیشتر میگردد و بسامد فراوانتری دارد و کاملاً جا افتاده است و کسی هم حواسش به آن نیست حتی خبرنگار دغدغهمند سیما؟!