- مقدمه:
قصد دارم شما را با آزمونی آشنا کنم که نتیجهی آن، بنا به ادعای برخی از پژوهشگران حوزهی مغز و ژنتیک، میتواند نشان دهد که مغز شما مردانه است یا زنانه. حتماً پیش خودتان میگویید خوب معلوم است هر کس مرد است، مغزش مردانه و هر کس زن است، مغزش زنانه است. ولی برخی از دانشمندان چنین چیزی را تایید نمیکنند و باورشان این است که شما با توجه به میزان هورمون مردانهای که در زمان جنین بودن دریافت کردهاید، مغزتان مردانه و یا زنانه است. و میزان دریافت این هورمون، خود را در ارزشگذاریها، رفتار، منش، جهتگیری و انتخابهای شما مینمایاند. با انجام این آزمون متوجه خواهید شد که مغز شما جدا از این که مرد یا زن هستید، مردانه است یا زنانه؟
سؤالهای این آزمون برگرفته از مطالعات مختلف درباره جنسیت مغز و نحوه نتیجهگیری و امتیازگذاری آن به دست یک کارشناس ژنتیک به نام “آن مویر” تهیه شده است. جواب غلط یا صحیح وجود ندارد بلکه آزمون به شما نشان میدهد که چرا چنین انتخاب کردهاید و تفکرتان اینگونه است. در پایان آزمون میتوانید امتیاز خود را محاسبه کنید. نتیجه چشم شما را به روی برخی از حقایق پنهان خواهد گشود.
چند نکتهی حیاتی:
-
این یادداشت چهار بخش دارد:
بخش اول: شرحی است بر “نحوهی برنامهریزی جنین برای تشخیص جنسیت”
بخش دوم: آزمون ۳۰ سوالی “برنامهریزی مغز و یا کشف جنسیتِ مغز” است.
بخش سوم: نحوهی نمرهدهی به آزمون است.
بخش چهارم: نحوهی بررسی نتیجهی آزمون است.
-
محض رعایت حریم خصوصی خودتان و جلوگیری از هرگونه سوء استفاده:
در صورت شرکت در آزمون نتیجهی آن ( که یک عدد است) را بههیچوجه منتشر نکنید.
-
در راستای شناخت بیشتر از هم و کمک به درک بهتر همدیگر و نه برای مچگیری و تمسخر یکدیگر:
این آزمون را میتوانید در بین دوستان جانی، کسانی که دوستشان دارید و حتی اعضای بالغ خانوادهی خودتان، مطرح و در خصوص نتایج آن با هم بحث کنید. بنده این آزمون را برای چند نفر از دوستانم انجام دادم و به نظر خودم و آنها، نتایج به طرز عجیبی به صحّت نزدیک بودند. شما هم امتحان کنید!
- بخش اول: “نحوهی برنامهریزی جنین برای تشخیص جنسیت”
کروموزومها آجرهایی هستند که در بنای ساختمان زیستی ما به کار رفتهاند. همهی ما از کروموزوم تشکیل شدهایم. ۲۳ کروموزوم از پدر و ۲۳ کروموزوم از مادر به فرزند منتقل میشود. اگر بیست و سومین کروموزوم مادر X (شکل آن تقریباً شبیه این حرف است) و بیست و سومین کروموزوم پدر هم X باشد، نتیجه XX یعنی دختر خواهد بود اما اگر بیست و سومین کروموزوم پدر Y باشد نتیجه آن XY است. نقطه آغاز همه جنسیت مؤنث است. به همین دلیل مردان دارای برجستگیهای زنانهای چون نوک پستان و غدد پستان هستند. از هفته ششم تا هشتم بعد از لقاح، جنین کمابیش بدون جنسیت است و بالقوه میتواند به هر دو جنسیت تبدیل شود.
دکتر گونتر دورنر دانشمند آلمانی و از پیشگامان علوم اجتماعی در شمار اولین کسانی است که این نظریه را بیان کرده است: «جنسیت جنین ۸-۶ هفته پس از لقاح مشخص میشود» تحقیقات او نشان میدهد که اگر جنین از لحاظ ژنتیکی پسر (XY) باشد یاختههایی خاص در بدن او رشد میکند تا مقادیر زیادی از هورمون مردانهی تستوسترون را در سراسر بدن منتشر سازند. با این کار بیضهها شکل می گیرند و مغز حالت مردانه میگیرد. این مغز مسئول بروز رفتارها، تمایلات و تواناییهای مردانه همچون دیدن دوردست و ادراک سه بعدی برای پرتاب، شکار، تعقیب و گریز است. جنین پسر (XY) دست کم به یک واحد هورمون مردانه برای تشکیل اندام تناسلی مردانه و سه واحد هورمون مردانه دیگر برای برنامهریزی مردانه ساختار مغز احتیاج دارد اما بنا به دلایلی، این مقدار هورمون معمولاً به بدن نمیرسد؛ یعنی بدن جنین پسر به جای چهار واحد هورمون سه واحد دریافت میکند. واحد اول برای تشکیل اندامهای جنسیِ نر به کار میرود. دو واحد باقیمانده برای تبدیل مغز جنین به مغز کاملاً مردانه کافی نیست، در نتیجه مغزی دو سوم مردانه و یک سوم زنانه شکل می گیرد؛ بنابراین نوزاد پسر، بعدها به شخصی تبدیل میشود که کمی از الگوها و تواناییهای زنانه را داراست. اگر جنین پسر فقط دو واحد هورمون مردانه دریافت کند، یک واحد آن برای تشکیل اندامهای جنسی به کار میرود و به جای سه واحد مورد نیاز مغز یک واحد به آن میرسد. در نتیجه نوزادی متولد میشود که مغزش از لحاظ ساختار و فکر زن، ولی اندامش از لحاظ جنسیت مرد است. در این حالت با رسیدن به سن بلوغ این پسر رفتارهای همجنسگرایانه بروز خواهد داد.
در بدن جنین دختر (XX) اصلاً هورمون مردانه یافت نمیشود و اگر هم بشود، مقدار آن اندک است؛ بنابراین اندامهای جنسی زنانه ساخته میشوند و الگوی مغزی نیز زنانه باقی میماند. سپس مغز با هورمونهای زنانه شکل میگیرد و صفات مدافع آشیانه را پرورش میدهد. این صفات برای بروز نیازمند مراکز مغزی مسئول رمزگشایی علایم کلامی و غیر کلامی هستند. وقتی نوزاد دختر به دنیا میآید ظاهر زنانه دارد و رفتارش نیز به دلیل برنامهریزی زنانه مغزش اینگونه است اما گاهی تصادفاً مقدار زیادی هورمون مردانه وارد بدن جنین دختر میشود. نتیجه چنین اتفاقی تولد دختری است که کمابیش دارای مغزی مردانه است.
بر اساس تخمین چنین گمان میرود که ۸۵٪ – ۸۰٪ مردان دارای مغزی مردانه و حدود ۲۰٪ – ۱۵٪ آنان دارای مغزی زنانه هستند. بسیاری از افراد گروه دوم بعدها همجنسگرا میشوند.
٢٠٪ – ١٥٪ مردان دارای مغز زنانه و حدود ۱۰٪ زنان دارای مغز مردانه هستند.
مغز ۹۰٪ از دختران و زنان اساساً برای رفتارهای زنانه برنامهریزی شده است. حدود ۱۰٪ زنان دارای مغزی هستند که کمابیش با بعضی از تواناییهای مردانه برنامهریزی شده زیرا آنان در ۸-۶ هفتگی دوران جنینی خود مقداری هورمون مردانه دریافت کردهاند. در اینجا آزمونی ساده اما جذاب انجام میدهیم. این آزمون به شما نشان میدهد که برنامهریزی مغزتان تا چه حد زنانه یا مردانه است.
- بخش دوم: آزمون ۳۰ سوالی «برنامهریزی مغز و یا کشف جنسیتِ مغز»
قبل شروع به خواندن سوالات آزمون و پاسخگویی:
-
یک: یک قطعه کاغذ بردارید و از عدد یک تا سی را روی آن بنویسید.
-
دو: موقع پاسخ به هر سوال، از بین سه گزینه، یک مورد که به پاسخ مد نظر شما نزدیکتر است را انتخاب کنید. الف، ب و یا ج؟ هر کدام که را انتخاب کردیدهاید را جلوی عدد سوالش بنویسید.
-
سه: اگر خوب فکر کردید و دیدید سوال یا سوالاتی از آزمون با شیوۀ فکری، فرهنگ و یا سبک زندگی شما جور در نمیآید، حرص نخورید و فحش هم ندهید. جلوی عدد مربوط به آن سوال بنویسید: «هیچکدام» تا بعد به شما بگویم که به این پاسخها چه امتیازی بدهید.
۱. وقتی میخواهید نقشه یا راهنمای خیابانها را بخوانید:
الف) دچار مشکل میشوید و از دیگران کمک میخواهید.
ب) نقشه را میچرخانید تا جهتی که میخواهید بروید روبه رویتان قرار گیرد.
ج) هیچ مشکلی در خواندن نقشه یا راهنمای خیابانها ندارید.
۲. در حال پختن غذایی پیچیده از طریق برنامه آشپزی رادیو هستید که دوستتان تلفن میکند:
الف) رادیو را روشن میگذارید و در حالی که با تلفن حرف میزنید به آشپزی ادامه میدهید.
ب) رادیو را خاموش میکنید دست از آشپزی میکشید و با تلفن صحبت میکنید.
ج) به دوستتان میگویید که بعد از آشپزی بی درنگ به او تلفن خواهید زد.
۳. دوستانتان میخواهند به دیدنتان بیایند و از شما نشانی خانه جدیدتان را میپرسند:
الف) برایشان کروکی واضحی از مسیر میکشید، جهت را مشخص میکنید و برایشان میفرستید یا از کسی میخواهید تا مسیر را برایشان توضیح دهد.
ب) از آنان میپرسید که چه علامتها یا نشانه هایی را در مسیر میشناسند و بعد سعی میکنید برایشان توضیح دهید که چگونه خانه شما را بیابند.
ج) شفاهی به آنان میگویید: “وارد خیابان کاج میشی، میپیچی به چپ، به دومین چراغ قرمز که رسیدی…”
۴. وقتی در حال توضیح یک نظریه یا مفهوم هستید اغلب:
الف) از مداد، کاغذ یا حرکات دست و صورت استفاده می کنید.
ب) از کلمات و حرکات دست و صورت و بدن استفاده میکنید.
ج) با دقت و صراحت و فقط باکلام آن را توضیح میدهید.
۵. وقتی بعد از دیدنِ فیلمی فوقالعاده به خانه بر میگردید ترجیح میدهید:
الف) صحنهها را در ذهنتان تصویر کنید و به یاد آورید.
ب) درباره صحنهها و حرفهای بازیگران صحبت کنید.
ج) عمدتاً حرفهای ردو بدل شده در فیلم را عیناً نقل قول نمایید.
۶. در سینما معمولاً چه مکانی را برای نشستن انتخاب میکنید؟
الف) طرف راست.
ب) فرقی نمیکند.
ج) طرف چپ.
۷. یکی از وسایل مکانیکی دوستتان از کار افتاده است، شما:
الف) با همدردی دربارهی احساس آنان در مورد این مشکل بحث میکنید.
ب) یک نفر قابل اعتماد را برای تعمیر آن وسیله معرفی میکنید.
ج) با در نظر گرفتن نحوهی کار وسیله خراب سعی میکنید تعمیرش کنید.
۸. در محلی ناآشنا قرار گرفتهاید و کسی از شما میپرسد جهت شمال کدام طرف است:
الف) میگویید نمیدانم.
ب) پس از کمی فکر کردن جهت شمال را حدس میزنید.
ج) بدون هیچ مشکلی جهت شمال را نشان میدهید.
۹. محل تنگی برای پارک کردن پیدا کردهاید و باید با دنده عقب وارد آن شوید:
الف) ترجیح میدهید جای دیگری برای پارک خودرو خود بیابید.
ب) با دقت سعی میکنید با دنده عقب وارد محل تنگ بشوید.
ج) بدون هیچ مشکلی با دنده عقب در آن پارک میکنید.
۱۰. در حال تماشای تلویزیون هستید که تلفن زنگ میزند:
الف) همانطور که تلویزیون روشن است، به تلفن جواب میدهید.
ب) تلویزیون را خاموش میکنید و بعد جواب تلفن را میدهید.
ج) تلویزیون را خاموش میکنید به دیگران میگویید ساکت باشند و بعد جواب تلفن را میدهید.
۱۱. به تازگی ترانه جدیدی از خواننده محبوبتان شنیدهاید:
الف) میتوانید برخی قسمتهای آن را بدون مشکل بخوانید.
ب) اگر ترانه ساده باشد میتوانید برخی قسمتها را بخوانید.
ج) به یاد آوردن ترانه برایتان مشکل است اما بعضی کلمات آن را به یاد میآورید.
۱۲. در پیشگویی نتایج کارها یا مسائل فوقالعاده هستید چون:
الف) از الهام کمک میگیرید.
ب) بر پایه اطلاعات در دسترس و احساس باطنی تصمیم میگیرید.
ج) از حقایق، آمار و اطلاعات استفاده میکنید.
۱۳. کلیدتان را گم کردهاید:
الف) به کارهای دیگر مشغول میشوید تا یادتان بیاید کلید را کجا گذاشته اید.
ب) در حالی که به کارهای دیگر میپردازید سعی میکنید به یاد آورید که آن را کجا گذاشتهاید.
ج) در ذهنتان مرحله به مرحله کارهایتان را مرور میکنید، تا بالاخره یادتان بیاید.
۱۴. در هتل هستید و صدای آژیر خطر از فاصله دور به گوشتان میرسد:
الف) نمیتوانید جهت صدا را تشخیص دهید.
ب) شاید با کمی تمرکز بتوانید جهت صدا را تشخیص دهید.
ج) بی درنگ میگویید که صدا از کدام طرف میآید.
۱۵. به یک گردهمایی میروید و به چند شخص جدید معرفی میشوید. روز بعد:
الف) به راحتی میتوانید چهره های آنان را به یاد آورید.
ب) صورت یک یا دو نفر آنان را به یاد میآورید.
ج) بیشتر نام آنان را به یاد میآورید.
۱۶. برای تعطیلات دوست دارید به روستایی در حومهی شهر بروید اما همسر یا نامزد یا خانوادهتان میل دارند به ساحل دریا بروند. برای همراه کردن آنان با نظر خود:
الف) با ملایمت احساس خود را با او یا آنان در میان میگذارید، اظهار میدارید که روستای ییلاقی مورد علاقه شماست و بچه ها و خانواده اغلب در آنجا اوقات خوشی خواهند گذراند.
ب) به او یا آنان میگویید که اگر به روستای ییلاقی بیایند، ممنون خواهید شد و هفته آینده با او یا آنان به کنار دریا خواهید رفت.
ج) از دلایل منطقی استفاده میکنید روستای ییلاقی نزدیکتر و کم خرجتر و برای ورزش و تفریح مناسبتر است.
۱۷. هنگام برنامهریزی فعالیتهای روزانه:
الف) فهرستی بنویسید تا بفهمید چه کارهایی باید انجام دهید.
ب) درباره آن چه باید انجام دهید فکر میکنید.
ج) در ذهنتان افراد یا جاهایی را که باید ببینید و کارهایی را که باید انجام دهید، مجسم میکنید.
۱۸. یکی از دوستان دچار مشکل شخصی شده و نزد شما میآید تا درباره آن با شما صحبت کند:
الف) اظهار همدردی میکنید و او را میفهمید.
ب) به او میگویید که مشکلات معمولاً به آن سختی که به نظر میآیند نیستند.
ج) توصیه ها یا نصایح منطقی خود را برای حل مشکل به او ارائه میدهید.
۱۹. زن یکی از دوستانتان با شوهر دوست دیگرتان رابطه نامشروع دارد. چگونه به این رابطه پی میبرید؟
الف) خیلی راحت موضوع را میفهمید.
ب) پس از مدتی به موضوع پی میبرید.
ج) اصلاً چیزی نمیفهمید.
۲۰. از دید شما زندگی به طور کلی چه مفهومی دارد؟
الف) داشتن دوستان و زندگی کردن در هماهنگی و سازگاری با اطرافیان.
ب) داشتن رابطه دوستانه با دیگران در عین حفظ استقلال فردی.
ج) دستیابی به هدفهای با ارزش، به دست آوردن احترام دیگران، پیشرفت و کسب اعتبار و آبرو.
۲۱. اگر حق انتخاب داشته باشید ترجیح میدهید:
الف) در گروهی متشکل از افراد لایق کار کنید.
ب) در کنار دیگران ولی با حفظ جایگاه و موقعیت خاص خود کار کنید.
ج) به تنهایی کار کنید.
۲۲. چه کتابهایی را برای مطالعه ترجیح میدهید؟
(الف) رمان و افسانه.
(ب) روزنامه و مجله.
(ج) کتابهای غیر داستانی و خود زندگینامهها.
۲۳. هنگام خرید:
الف) اغلب بدون برنامهریزی چیزهایی را میخرید که همیشه مورد توجه شما بودهاند.
ب) برنامهای کلی برای خرید دارید ولی چیزهایی را میخرید که توجهتان را جلب میکنند.
ج) برچسبها را میخوانید و قیمتها را مقایسه میکنید.
۲۴. ترجیح میدهید خوابیدن، بیدار شدن و غذا خوردنتان:
الف) مطابق میلتان باشد.
ب) طبق برنامه اساسی باشد اما گاهی آن را مطابق میلتان تغییر دهید.
ج) دقیق و سر ساعت معین باشد.
۲۵. کار جدیدی را شروع کردهاید و با افرادی جدید در محل کار آشنا شدهاید، یکی از آنان به منزل شما تلفن میکند:
الف) او را به راحتی از روی صدایش میشناسید.
ب) پس از کمی مکث او را به یاد میآورید.
ج) در تشخیص صدایش دچار مشکل میشوید.
۲۶. هنگام بحث با دیگران چه چیزی شما را بیشتر ناراحت میکند؟
الف) سکوت و جواب ندادنشان.
ب) عدم توجه به نظر شما.
ج) سؤالات و نظریات مبارزه جویانه و موشکافانه آنان.
۲۷. در مدرسه چه احساسی راجع به امتحانات کتبی و شفاهی داشتید؟
الف) هر دو نسبتاً آسان بودند.
ب) معمولاً یکی از این دو نوع امتحان برایتان راحت تر از دیگری بود.
ج) در هیچ کدام از آنها موفق نبودید.
۲۸. وقتی میخواهید برقصید:
الف) میتوانید موسیقی را “احساس” کنید.
ب) میتوانید برخی رقصها یا حرکات موزون را انجام دهید، اما برخی رقصها یا حرکات دیگر برایتان دشوار است.
ج) در حفظ ضرباهنگ دچار مشکل میشوید.
۲۹. تا چه حد در تشخیص و تقلید صدای حیوانات توانا هستید؟
الف) نه چندان خوب.
ب) خوب.
ج) خیلی خوب.
۳۰. در پایان روزی پرکار معمولاً ترجیح میدهید:
الف) با دوستان یا خانواده درباره روزی که گذشت صحبت کنید.
ب) به حرفهای دیگران درباره روزی که گذراندهاید گوش دهید.
ج) روزنامه بخوانید تلویزیون تماشا کنید و حرف نزنید.
- بخش سوم: نحوهی نمرهدهی به آزمون و یا چگونه به آزمون نمره بدهیم؟
پیش از هر کار تعداد جوابهای الف، ب، ج را مشخص کنید و بعد بر اساس دستور زیر امتیاز خود را محاسبه نمایید:
- برای مردان
تعداد جوابهای الف × ۱۰ +
تعدا جوابهای ب × ۵ +
تعداد جوابهای ج × ۵- =
مجموع امتیاز:
- برای زنان
تعداد جوابهای الف × ۱۵ +
تعدا جوابهای ب × ۵ +
تعداد جوابهای ج × ۵- =
مجموع امتیاز:
برای هر سؤال که هیچ یک از گزینههای آن در مورد شما صدق نمیکند یا به آن جواب ندادهاید ۵ امتیاز در نظر بگیرید.
- بخش چهارم: نحوهی بررسی نتیجهی آزمون
اغلب مردان بین ۱۸۰ ۰ و زنان بین ۳۰۰ – ۱۵۰ امتیاز کسب میکنند. مغزهایی که اساساً برای افکار مردانه برنامهریزی شدهاند معمولاً کمتر از ۱۵۰ امتیاز به دست میآورند.
هر قدر این امتیاز به صفر نزدیکتر باشد برنامهریزی مغز مردانهتر و میزان تستوسترون بدن بیشتر است. این افراد منطقی، اهل تجزیه و تحلیل و دارای مهارتهای کلامی و نظم و انضباط هستند، در هزینه ها و تحلیل نتایج برای استخراج آماری قابلیت بیشتری دارند و زیاد تحت تأثیر احساسات قرار نمیگیرند. امتیاز کم نشانه قابلیت مردانه بیشتر است.
این امتیاز دلالت بر میزان تستوسترون بیشتر بدن جنین در هفته های اول شکل گیری و رشد دارد. هر چه امتیازات زن کمتر باشد، او تمایل بیشتری به همجنسگرایی دارد. مغزهایی با برنامه ریزی زنانه، امتیازاتی بالای ۱۸۰ کسب میکنند. هر قدر امتیاز بالاتر باشد، مغز زنانه تر است و خلاقیتها و استعدادهای هنری بیشتری بروز میدهد. زنی با امتیاز بالا در موسیقی با استعدادتر است و بیشتر تصمیماتش مبتنی بر الهام و شهود است. او با کمترین میزان اطلاعات بهترین تشخیص را میدهد. هر قدر امتیاز مرد بیشتر از ۱۸۰ باشد، احتمال همجنسگرا بودن او بیشتر است.
مردانی با امتیاز زیر صفر و زنانی با امتیاز بالای ۳۰۰ دارای مغزهایی کاملاً متفاوت و متضاد هستند. تنها چیزی که آنان را به هم پیوند میدهد، زندگی روی یک سیاره است.
کسانی که بین ۱۸۰ – ۱۵۰ امتیاز کسب ۱۸۰ – ۱۵۰ امتیاز کسب میکنند سازگارترند. این افراد تعصبی در مورد عقاید زنانه یا مردانه ندارند. این انعطاف در فکر و هیچ اندیشه امتیاز برجستهای در روند حل مسائل به شمار میآید. افراد مذکور با هر دو جنس زن و مرد به راحتی دوست میشوند و ارتباط برقرار میکنند.
- توجه:
اگر مرد هستید و نتیجهی آزمون شما عددی بیشتر از ۱۸۰ شد و یا اگز زن هستید و نتیجهی آزمون شما عددی کمتر از ۱۵۰ شد:
یک: جوگیر نشوید و به هر کس و ناکسی که رسیدید نگویید من همجنسگرا هستم و یا همجنسگرا میشوم.
دو: رواندرمانگران بسیاری ثابت کردهاند که حتی اگر شما از لحاظ ژنتیکی احتمال همجنسگرا شدن داشته باشید، میتوانید با مشاوره و رعایت برخی از نکات، جلوی این ماجرا که نمیگذارد مطابق با سرشت طبیعی و فطریتان رفتار کنید را بگیرید. یادداشت زیر که مرتبط به این موضوع است را بخوانید:
- منبع:
غالب این یادداشت از کتاب “آنچه مردان و زنان نمیدانند: حقایقی دربارهی برقراری ارتباط با جنس مخالف” نوشتهی “آلن و باربارا پیز” و با ترجمهی “زهرا افتخاری” بازنشر شد.
- حُسن ختام: به نقل از کتاب «اعتقاد بدون تعصب» نوشتهی «پیتر برگر، آنتوان زایدرولد»
کسانی که در برابر تعصبگرایی مقاومت میکنند باید این کار را بدون اینکه خودشان به افرادی متعصب تبدیل شوند، انجام بدهند. اما این به آن معنا نیست که آنها در اقدامات سیاسیشان نباید قاطع باشند. در طول مبارزات در آفریقای جنوبی علیه آپارتاید و ایدئولوژی تعصبآلود حافظ آن، ما سه چهره برجسته میبینیم: نلسون ماندلا، هلن سوزمان و دزموند توتو. هرچند هر کدام از این مخالفان، از سیاستی کاملاً قاطع پیروی میکرد اما همه آنها در دیدگاه و خلقوخوی شخصی اساسا افرادی میانهرو بودند.
وقتی انسانها بهمرور زمان با یکدیگر گفتگو کنند، کمکم بر تفکر یکدیگر تأثیر میگذارند. با وقوع این «آلایش»، مردم احساس میکنند که مشکل و مشکلتر میتوانند اعتقادات و ارزشهای دیگران را منحرف، نامعقول یا شیطانی بنامند. کمکم این فکر ریشه میدواند که شاید این افراد حرفی برای گفتن دارند. با این تفکر، تلقی قبلی از واقعیت که بدیهی تصور میشد، رنگ میبازد.