یکبار وقتی افلاطون داشت از کوچهای عبور میکرد دید که دو نفر دارند تلاش میکنند تا همدیگر را بکشند. افلاطون با عصبانیت و خیلی خودمانی خطاب به آنها گفت: «منم افلاطون، دو دقیقه دست بردارید و بذارید من بیام لاتون!» و بعد هم خیلی شیک و مجلسی ادامه داد… !
طنز
چرند و پرندهای انگیزشی خانم لوئیز هی!
یک گفتوگوی خیالی بین یک قاضی و متهم، کمی از تجربهی کاری خودم و بخشی از کتاب «شفای زندگی» نوشتهی خانم «لوئیز ال.هی» را برای شما میآورم. لوئیز ال.هی، تنها یکی از هزاران نویسندهای است که سعی میکند به ما یاد بدهد: با تلقین کردنهای الکی سر خودمان را شیره بمالیم، تا تمام کارهایمان درست شود و بتوانیم طعم شیرین موفقیت را بچشیم!
چرا معلم بد از بمب اتم خطرناکتر است؟!
به والله یک معلّم ناجور، خطرش از بمب اتم برای این ممکلت به مراتب بیشتر است. چرا که یک معلّم ناجور تاثیر مخربی بر روی نسلی که به عنوان دانش آموز در کلاس او نشسته است میگذارد که دیگر به آسانی قابل ترمیم نیست. اگر دینش را خراب کند، این دین دیگر قابل ترمیم نیست. اگر فکرش را خراب کند، این فکر دیگر قابل ترمیم نیست. اگر هویتش را زیر سوال ببرد، این هویت دیگر قابل ترمیم نیست.
محمد آقا که چکمهی زرد میپوشه قرضشو پس میده!
آیات و قوانین قرآنی زیادی هستند که ثابت میکنند: محمد آقاهایی که چکمهی زرد میپوشند، در هر کسوت و مقامی که باشند، بالاخره یک روز باید قرضهایشان را پس دهند و به وعدههای دروغشان عمل کنند!
این دقیقاً همان چیزی نبود که میخواستیم! (طنز سیاهِ سیاهِ سیاه!)
زیر گنبد دودآلود! یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، یک عالمه آدم زپرتی دیگر هم بودند که از خود خدا، بیشتر ادعای خدایی میکردند! یکی هم بود که اسمش دکتر جیمز بود. دکتر جیمز به غدد مقعدی سگها خیلی علاقه داشت. برای همین کلّی درس خواند و درس خواند تا اینکه بتواند تا روزی که زنده است، به غدد مقعدی سگها، دسترسی کافی داشته باشد… !
معنی کلمهی بروکراسی به صورت خیلی خودمانی! (شاید طنز!)
شما نه در فرهنگ لغت دهخدا، نه در فرهنگ لغت دکتر معین و نه در هیچ فرهنگ لغت دیگری، تعریف داخل این یادداشت را مقابل کلمهی بروکراسی نخواهید دید. ولی این تعریف را یکبار برای همیشه از دهان دستانداز بشنوید و به خاطر بسپارید و بعداً خودتان ببینید که کدام تعریف به واقعیت نزدیکتر است؟
چه خبر از سایز سینهی “نامی”؟! ?
هشدار در خصوص اینکه سطح دغدغۀ نسل امروز دارد در حد خطرناکی به ابتذال میل میکند که اگر مراقب نباشیم که متاسفانه حداقل تا الان آنطور که باید و شاید مراقب نبودهایم، عواقب این ابتذال گریبان کشورمان را بدجوری خواهد گرفت. ابتذالی که میتواند مسائل مهم مملکت را برای او بیاهمیت و فاقد ارزش افزوده جلوه دهد و مسائل پیش پا افتاده و مبتذل را برای او، مهم و قابل توجه جلوه دهد. ابتذالی که نه تنها دیگر نخواهد گذاشت شهید همّتها، شهید زینالدینها، شهید هادیها و شهید حججیها تکرار و تکثیر شوند، بلکه باعث میشود مورد تمسخر و هجو نیز قرار بگیرند.
طبیعت عصبانی بشه تو میموری!
در این یادداشت دربارهی یکی از بهترین فیلمهای مرتبط با طبیعت نوشتهام. فیلم “درسو اوزالا” ساختهی “آکیرا کوروساوا” با دوبلهی زیبا و بهخاطرماندنی زندهیاد “منوچهر اسماعیلی”. دو سکانس برتر از فیلم را هم آوردم تا متوجه شوید که از چه مینویسم.
منقارشکن شونـد همه طوطیان هـنـد زین قند پارسی که به بیراهه میرود!!!
“آقای امید جلوداریان” سازندهی گزارشهای زبان معیار اخبار هشت و سی و آقای “حداد عادل” که سوراخ دعا را گم کردهاند، لطفاً بخوانند! بقیه هم بهتر است که بدانند!
سایتهای صیغهیابی و همسریابی یا شهر نوهای مجازی؟!
زیر پوست سایتهای صیغهیابی و همسریابی چه میگذرد؟ آیا مشکل ازدواج جوانان با یک سایت همسریابی قانونی حل میشود؟ و دربارهی خیلی از چیزهای عجیب و غریبی که شاید تاکنون نمیدانستید!