دندانها مصنوعی میشوند. موها کاشته میشوند. انگشتها، عصایی را به یاری میگیرند. چشمها، عینکی را به کمک میگیرند و کمر قوز در میآورد. ولی خنده، همچنان همان خنده باقی میماند. خنده، دندان مصنوعی نمیگذارد. خنده، عصایی به دست نمیگیرد. خنده، ضعیف نمیشود و عینکی نمیزند. خنده، چروک نمیشود و کرم ضد چروکی نمیزند. خنده، قوز در نمیآورد. خنده، همچنان خنده باقی میماند و البته گریه نیز هم!
دلنوشته
همان بهتر که بیصدا، بشکند!
هر چه که بشکند از ارزش آن کم میشود ولی دل که بشکند، تازه قیمت پیدا میکند. دل، هر چه شکستهتر، با ارزشتر. یک انسان صاحبدل، دل شکستهاش را با تمام ذخایر طلا و ارزش دنیا، عوض نمیکند. چرا که او میداند که دل شکستهاش، چقدر به محبوب و معشوقش نزدیک است. بیهوده نیست که استخوان آدم اگر بشکند، ترمیم مییابد. ولی دل شکسته، هرگز مرمّت نمییابد. استخوان، پیوستگی را دوست دارد و دل، شکستگی را!
آنروز، همینجور که از آن مغازه و اعلامیهها فاصله گرفتم به یاد کارتهای بازی زمان کودکیام افتادم. کارتهای ماشینی که هماندازه بودند ولی روی هر کدام تصویر ماشینی بود که نه قیمتشان هماندازه بود، نه کیفیتشان و نه وضع زندگی صاحبشان. به عنوان مثال روی یکی، تصویر یک بنز بود که زیر پای یک معمار سرمایهدار بود و روی دیگری تصویر یک پیکان که زیر پای یک مرد عیالوار و مستاجر که باید از صبح تا شب با آن کار میکرد تا بهزور میتوانست قسط آن ماشین و خرج زندگیاش را در بیاورد.
مثل یهودا در قدیم دروغ میگویی و فریب میدهی!
امروز وقتی جنایتها، کودککُشیها و نسلکُشیهای بیامان رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکا در غزه را میبینم، به طرز عجیبی، یکی از آهنگهای باب دیلن، به نام “اربابان جنگ” را به خاطر میآورم. اربابان جنگ، آهنگی است که دیلن آن را در زمستان ۱۹۶۲ – ۱۹۶۳ نوشته است. درست است که این آهنگ در زمان جنگ سرد نوشته و اجرا شده است، ولی پیام آن تا زمانی که جنگهای داد و بیداد تداوم داشته باشد، تازهی تازه خواهد بود.
به حصارها اندیشیدهای؟
به کدام کشف حجاب دلخوشی؟
مدتی است که من همهچیز میشوم و همهچیز من!
باران ریز و تندی بر سرم میریزد، ولی خوشحالم که چتری ندارم، من آن باران ریز و تُند میشوم و آن باران، من!
حکایت بیمارستانی که قبرستان شد!
امروز در لابلای کاغذهای قدیمی، به کاغذی برخورد کردم که مرا به یاد اتّفاقات غزّه و مصیبتهایی که این روزها گریبانگیر مردمش است، انداخت. دلنوشتهای کوتاه در اینباره نوشتم تا بلکه در روز قیامت، کمتر شرمنده و روسیاه باشم.
چرا گاوها نمیتوانند پرواز کنند؟!
ووراریفیلیای اسرائیلی!
ویکیپدیا افاضات فرمودند که چون در دنیای واقعی کسی نمیتواند دیگری را از روی شهوت ببلعد، ووراریفیلیا را در اینترنت، در قالب داستانها، نقاشی و مانند اینها نشان میدهند. امّا ووراریفیلیای اسرائیلی، یک داستان فانتزی نیست!