با پای پیاده یا با مترو رفت و آمد می کند:
خریدهایش را خودش انجام می دهد:
پوشش او از یک آدم معمولی، سادهتر و حتی گاهی شبیه بیخانمانهاست.
موهایش معمولاً ژولیده است:
در خانهای بسیار کوچک در سنپترزبورگ زندگی میکند.
عکسهایی که از او موجود است توسط گوشیهای همراه مردم و معمولا بدون اطلاع او گرفته شدهاند.
با هيچ روزنامه يا رسانهاى مصاحبه نمىكند.
دعوت به تدريس در بهترين دانشگاههاى جهان را رد مىكند و همچنان معلم مدرسه است.
هر روز از مادرش مراقبت مى كند:
هر چند وقت مقالهاى منتشر مىكند و مرزهاى علم را یک قدم جلو مى كشد.
وقتى مسئله رياضى پوينتكر كونجكشن را كه سالها مغزهاى جهان و كامپيوترهاى جهان از حل آن عاجز بودند حل كرد، بيشتر مخفى شد.
دعوت كاخ سفيد، كاخ اليزه، شماره ده داونينگ استريت و كاخ كرملين را جواب نداد و بعد دعوتنامه ها را در سطل زباله پيدا كردند.
از دریافت تمام جوایز جهانی سرباز می زند.
وقتی در سال ۲۰۰۶، حدس پوانکاره، مسئلهای که یک قرن ذهن بسیاری از ریاضیدانان را به خود مشغول کرده بود، را اثبات کرد، برنده مدال فیلدز-عالیترین جایزه در زمینهٔ ریاضیات –شد. ولی از پذیرش این جایزه سر باز زد و گفت «من به پول یا شهرت علاقهای ندارم؛ نمیخواهم مثل یک حیوان در باغ وحش به نمایش گذاشته شوم.»
در جواب خبرنگار یکی از روزنامههای بریتانیا دربارهٔ علت نپذیرفتن جایزه مؤسسه کلی گفت:«من همه آنچه را که میخواهم، در اختیار دارم.»
برنده جایزه نقدی به ارزش یک میلیون دلار شد. این جایزه در مورد تئوری او در مورد فضای چند بعدی به او تعلق یافته، اما او این جایزه را هم نپذیرفت.
مصداق تمام و کمال این بیت شعر از حافظ(علیهالرحمه)است:
“در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی”
گوشهای از زندگی سادهی گریگوری یاکولویچ پرلمان، از نابغه های معاصر رياضی در جهان.