اولی و دومی به فاصله کمی از هم وارد مغازه مرغفروشی میشوند و به فروشنده سلام میکنند.
اولی به دومی: آقا! شما بفرمایید.
دومی: نه آقا! شما زودتر آمدید، خواهش میکنم بفرمایید.
اولی به فروشنده: لطف کنید بیست تا مرغ درشت و چهار تا سینه بوقلمون و یک بسته جگر مرغ!
فروشنده: حتماً! به روی چشمم آقا! مرغها را بدهم برایتان تمیز کنند؟
اولی: بله! لطف کنید.
فروشنده اجناس اولی را آماده، وزن کرده و پولش را دریافت میکند و مرغها را به شاگرد مغازه میدهد تا تمیز کند.
دومی به فروشنده: بیزحمت ده تا مرغ درشت با پنج کیلو کتف و یک بسته جگر مرغ هم به من بدهید.
فروشنده: چشم! چشم! مرغهای شما را هم بدهم برایتان تمیز کنند؟
دومی: بله! بیزحمت.
فروشنده اجناس دومی را هم آماده، وزن کرده و پولش را دریافت میکند و مرغها را کنار شاگرد مغازه قرار میدهد تا تمیز کند.
اولی در حالی که منتظر است مرغهایش تمیز شوند به دومی: ببخشید شما هم جگر مرغ را برای سگتان میگیرید؟
دومی: نه! من برای گربهمان میگیرم!
سومی وارد مغازه میشود در حالی که دو دستش در حال گردش در جیبهایش میباشند، از فروشنده میپرسد: ببخشید جگر مرغ بستهای چند است؟
فروشنده: دو هزار تومان.
سومی: یک بسته لطف میکنید؟
فروشنده: فقط؟
سومی: فقط!